ابن حاجب عثمان بن عمر

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] اِبْن حاجِب، ابوعمرو جمال الدین عثمان بن عمر، نحوی و فقیه مالکی در سال 570ق متولد شد. خاندان وی احتمالاً از کردان ساکن دونه (قریه ای در همدان) بودند و نسبت های دوینی و روینی که به وی داده شده، ظاهراً تصحیف دونی است. پدرش که مردی سپاهی بود، به عنوان حاجب در دستگاه امیر عزالدین موسک صلاحی خدمت می کرد.
ابن حاجب در اسنا، شهری در منطقه صعید مصر، دیده به جهان گشود. او در قاهره به فراگرفتن قرآن پرداخت و سپس فقه مالکی آموخت. وی قرائات هفتگانه را نزد ابوالجود غیاث بن فارس لخمی، «التیسیر و الشاطبیه» را نزد شاطبی و نیز قرائات مختلف را به طرق المُبهج سبط خیاط نزد شهاب غزنوی خواند. او فقه را از ابومنصور ابیاری و همچنین ابوالحسین بن جبیر و شفا را نزد امام شاذلی آموخت. همچنین نزد شاطبی، ابن البناء، ابوالقاسم بوصیری، اسماعیل بن یاسین و دیگران ادب عربی و حدیث فراگرفت.
از چگونگی آموزش او در نحو و استادان وی اطلاعی در دست نیست. ابن مالک وی را در نحو شاگرد زمخشری دانسته و متذکر شده که زمخشری خود در این علم چندان دستی نداشته است. از این روایت و نیز از شرحی که او خود بر المفصل زمخشری نوشته، درمی یابیم که وی به این کتاب عنایت خاصی داشته است و دست مایه علم خود را در نحو از آن برگرفته است. ذهبی در میان استادان حدیث وی، از بانویی به نام فاطمه بنت سعدالخیر نیز نام می برد که در منابع دیگر دیده نمی شود. الامالی ابن حاجب، سراسر دارای تاریخ است و تاریخ کهن ترین مجلس آن 609ق است و از آن جا که وی در این تاریخ حدود 40 سال بیش نداشته، می توان دریافت که در اواسط عمر به تسلط در نحو، فقه و اصول شهرت بسیار داشته و در مدرسه فاضلیه به تدریس مشغول بوده است. موفق بن ابی العلاء از وی قرائات سبع و رضی الدین قسرطینی ادب عربی آموختند و عبدالعظیم منذری، عبدالمؤمن دمیاطی و دیگران از وی حدیث روایت کرده اند. ذهبی، یاقوت را نیز از جمله راویان ابن حاجب ذکر کرده است.
ابن خلکان که بارها ابن حاجب را ملاقات کرده، وی را ستوده و چنین نوشته است: او مکرر برای «ادای شهادت» نزد من می آمد و من در باب مسائل پیچیده و مشکل عربی از او سؤال می کردم و او بدون اضطراب و با وقار و آرامش بسیار پاسخ می گفت. ابن حاجب ظاهراً تا 616ق در قاهره بود، سپس آنجا را به قصد دمشق ترک گفت. شاید آوازه جامع اموی دمشق این فقیه مالکی را به آن جا کشیده باشد. وی پیش از آن که به دمشق برسد، ظاهراً چند ماهی در بیت المقدس ماند، زیرا شماری از مجالس امالی وی در 616ق در بیت المقدس تشکیل شده است. وی سرانجام در 617ق وارد دمشق شد و در زاویه مالکیه جامع اموی عهده دار تدریس علوم اسلامی گردید. به گفته ابوشامه او قبلاً بارها به دمشق آمد و شد داشته است و سرانجام در 617ق بود که در دمشق اقامت گزید. در مدت اقامت او در این شهر، ظاهراً حادثه مهمی رخ نداده است، جز این که به گفته ابن شاکر، در 628ق سه تن از فقهای دمشق؛ ابن الصلاح، ابن عبدالسلام و ابن حاجب، به دلیل رفتار کفرآمیز شیخ الطائفه، ابوالحسن حریری، فتوا به قتل وی دادند و همین امیر سبب شد که الملک الصالح امر به دستگیری حریری و اصحابش دهد و تا 638ق یعنی زمان خروج ابن حاجب از دمشق اطلاعی از وی در دست نیست.
می دانیم که ایوبیان در آن روزگار مصر، شامات و فلسطین را زیر نگین خود داشتند، اما حملات مکرر صلیبیان و نیز نزاع بر سر قدرت، سبب شد که در 638ق میان الملک الصالح اسماعیل، حاکم دمشق و پسر برادرش الملک الصالح نجم الدین ایوب، اختلاف افتد، اسماعیل از بیم حمله ایوب، پنهانی با صلیبیان پیمان بست که قلعه بزرگ شقیف را تسلیم کند و در برابر، آنان از وی حمایت کنند و به او ساز و برگ رسانند. این امر بر دمشقیان و از جمله فقیه شافعی، عزالدین بن عبدالسلام خطیب جامع اموی گران آمد. عزالدین، نام الملک الصاح اسماعیل را از خطبه انداخت و در همه این احوال ابن حاجب که با عزالدین دوستی نزدیکی داشت، او را همراهی می کرد. این کشمکش ها عاقبت به آن جا رسید که عزالدین معزول و به بند کشیده شد و ابن حاجب نیز که با وی همراهی کرده بود، به زندان افتاد، اما پس از چندی هر دو از دمشق رانده شدند.
به این نحو ابن حاجب در 638ق بار دیگر به قاهره بازگشت و این بار بر کرسی استادیی که چندی پیش شاطبی بر آن تکیه زده بود، نشست و مدرس مدرسه فاضلیه شد. سپس طالبان علم از هر سو برای آموختن صرف و نحو و قرائات نزد وی شتافتند. اما دانسته نیست چرا در اواخر عمر از قاهره رخت بربست و روی سوی اسکندریه نهاد تا در آن جا اقامت گزیند. اقامت او در اسکندریه دیری نپایید و همان جا در 26 شوال 646ق درگذشت و در بیرون باب البحر نزدیک مقبره ابن ابی شامه به خاک سپرده شد. احمد بن منیّر فقیه وی را به ابیاتی رثا گفت.

پیشنهاد کاربران

بپرس