ابن جهیر

لغت نامه دهخدا

ابن جهیر. [ اِ ن ُ ج َ ] ( اِخ ) فخرالدوله ابونصر محمدبن محمدبن جهیر ( 398-483 هَ.ق. ). مولد او شهر موصل و وفات هم بدان شهر بوده است. ابتدا وزیر بنی عقیل و بنی مرداس بوده و سپس وزارت خلیفه قائم و خلیفه مقتدی کرده است ( از 453 تا 471 ). و درین میان مدتی کوتاه معزول و باز بشغل خویش منصوب شده است. فخرالدوله به ملکشاه سلجوقی نیز خدمت کرده و دیاربکر را از بنی مروان برای ملکشاه منتزع ساخته و چندی نیز از دست سلطان سلجوقی در موصل حکم رانده است.

ابن جهیر. [ اِ ن ُ ج َ ] ( اِخ ) عمیدالدوله محمدبن فخرالدوله ( 435-493 هَ.ق. ). مانند پدر به دربار شاهان سلجوقی پیوسته و دختر نظام الملک وزیر ملکشاه را بزنی کرده و با نفوذ پدرزن خویش بوزارت مقتدی خلیفه رسیده است. و در 476 از وزارت منفصل و در 484 بار دیگر حائز این مقام گردیده و سرانجام بسعایت برکیارق سلطان سلجوقی در 493 بتهمت تفریط اموال موصل خلیفه او را دستگیر و بند کرده و بهمان سال در زندان درگذشته است.

ابن جهیر. [ اِ ن ُ ج َ ] ( اِخ ) زعیم الرؤساء قوام الدین ابوالقاسم علی بن فخرالدوله ، برادر عمیدالدوله. مانند پدر و برادر در خدمت سلاجقه ایران بود و از دست ملکشاه شهر آمِد را فتح کرد و با غنائم میافارقین باصفهان بحضور ملکشاه شد و از سال 496 تا 500 هَ.ق. وزارت خلیفه داشت.

ابن جهیر. [ اِ ن ُ ج َ ] ( اِخ ) نظام الدین ابونصر مظفربن علی بن محمدبن جهیر. به آغاز خوانسالار خلیفه بود و سپس در سال 535 هَ.ق. بوزارت خلیفه مقتفی منصوب گشت.

فرهنگ فارسی

برادر عمید الدوله

پیشنهاد کاربران

بپرس