ابن جهم

لغت نامه دهخدا

ابن جهم. [ اِ ن ُ ج َ ] ( اِخ ) ابوالحسن علی بن جهم سامی. وفات 249 هَ.ق. شاعری از عرب در دربار متوکل عباسی و گویند او خلیفه را هجا گفت و متوکل او را بخراسان نفی کرد و نامه ای به طاهربن عبداﷲ نوشته امر داد او را مدت یک روز بیاویزد. ابن جهم چون بشادیاخ نشابور رسید طاهر او را دستگیر کرده و یک روز بر جائی بمنظره عام بیاویخت و شبانگاه بزیر آورد، و ابن جهم از آن پس به عراق بازگشت و از آنجا به شام شد و سپس وقتی که از حلب متوجه عراق بود گروهی از بنی کلب بر او تاخته و در جدال با آنان کشته گشت.

فرهنگ فارسی

شاعری از عرب در دربار متوکل عباسی

پیشنهاد کاربران

بپرس