ابن تلمیذ هبهالله بن صاعد

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] ابوالحسن هبه الله بن ابی العلاء ملقب به موفق الملک، امین الدوله و سلطان الحکماء و معروف به ابن تلمیذ، پزشک، داروشناس، ادیب و شاعر مسیحی بغدادی است. علت اشتهار وی به ابن تلمیذ را انتساب به ابوالفرج معتمد الملک یحیی بن تلمیذ، نیای مادری وی دانسته اند که او نیز به ابن تلمیذ شهرت داشته است.
ابن تلمیذ در بغداد و در خانواده ای مسیحی تولد یافت. پدر وی پزشکی مشهور بود. در هیچ یک از منابع قدیمی، اشاره ای به سال تولد وی نشده است، ولی با توجه به تصریح بیشتر مآخذ که درگذشت او را در 28 ربیع الاول 560ق یا صفر همان سال دانسته و این که وی 94 یا 95 سال عمر کرده است، باید تولد او در حدود 465 یا 466ق باشد. ولی بنا به رأی شیخو وی در 474ق زاده شده است.
ابن تلمیذ مقدمات علوم را در زادگاه خویش فراگرفت و به گفته ابن خلکان، استاد وی در پزشکی، هبه الله بن سعید بوده است. وی سپس برای تکمیل معلومات و مطالعات پزشکی، به ایران سفر کرد. چنانچه از منابع جدید بر می آید، وی به سراسر ایران رفته و اطلاعات خویش را در زبان فارسی تکمیل کرده است و گویا در این دوره بوده است که او به دربار سلطان سنجر راه یافت. به گفته بیهقی، وی به هنگام بیماری سلطان، نسخه ای برای او تهیه کرد که با مخالفت پزشک دربار سنجر روبه رو شد. ابن تلمیذ در شهر ساوه به دیدار موفق الدین ابوطاهر حسین بن محمد رسید و از کتابخانه مهم وقفی ا و استفاده کرد و در مدح وی اشعاری سرود. آنگاه به بغداد بازگشت و پس از درگذشت ابوالفرج یحیی بن تلمیذ، به جای وی نشست و به دربار خلفای عباسی راه یافت و پزشک مخصوص خلیفه المقتفی شد و نیز به ریاست بیمارستان عضدی رسید و تا هنگام مرگ، در همان منصب باقی بود. سپس به ریاست پزشکان بغداد منصوب شد و ریاست هیأت ممتحنه پزشکان را به عهده گرفت. به گفته بیهقی، حقوق سالیانه وی در بغداد بیش از 20 هزار دینار بود که همه آن را در راه طالبان علم و افراد مستحق انفاق می کرد.
میان او و اوحد الزمان ابوالبرکات هبة الله ابن ملکا، رقابت و دشمنی بود و یک بار ابن ملکا در نامه ای که به حیله به خلیفه رسانید، کوشید که نظر خلیفه را نسبت به ابن تلمیذ تغییر دهد، اما خلیفه در مقابل این سعایت، جان و مال ابن ملکا را بر ابن تلمیذ مباح ساخت ولی ابن تلمیذ متعرض او نشد و فقط در چند بیت شعر او را هجو کرد.
ابن تلمیذ را بسیاری از منابع، یکی از پزشکان و حکیمان برجسته دوره عباسی به شمار آورده اند، چنان که قفطی او را بقراط عصر و جالینوس زمان خود دانسته است. بیهقی به نقل از ابوبکر ابن عروه، نوشته است که وی غیر از دانش پزشکی، در علوم دیگر به ویژه در منطق و طبیعیات، چیره دست بوده است.
وی در الهیات مسیحی نیز اطلاعات گسترده ای داشت، چنان که به گفته یاقوت، او کشیش مجتمع مسیحی بغداد و رئیس آن بود. وی از مسائل اسلامی، به ویژه طب بر پایه احادیث نبوی نیز بهره ای وافر داشت و شرحی بر احادیث نبوی نوشت که در نوع خود از اولین کتاب ها در این موضوع به شمار رفته است.

پیشنهاد کاربران

بپرس