ابن تلمیذ
لغت نامه دهخدا
ابن تلمیذ. [ اِ ن ُ ت ِ ] ( اِخ ) موفق الدین امین الدوله ابوالحسن هبةاﷲبن صاعدبن هبةاﷲبن ابراهیم بغدادی نصرانی ، معروف به ابن تلمیذ. او دخترزاده معتمدالملک ابن تلمیذ است و گذشته از طبابت مقام قسیسی داشته. پدرش نیز کار طب می ورزیده و ابن تلمیذ امین الدوله از اطبای بیمارستان عضدی ، و مقتفی و مستنجد بدو راتبه و اقطاع داده اند و او میان مردم بغداد و سایر کشورهای مسلمانان مشهور و به علو طبع و شعر و ادب و حسن اخلاق و نیکومحضری معروف بوده است. و عمری طویل یافته و در پایان عمر مسلمانی گرفته. پیش ازاقامت به بغداد سفری به ایران کرده و بدانجا فارسی و سریانی آموخته است. وفات او به سال 560 هَ.ق. به بغداد روی داده. پسر او را که دین اسلام داشت در خانه او بکشتند و کتب پدرش را بغارت بردند. استاد ابن تلمیذ در طب ابوالحسن هبةاﷲبن سعید صاحب تصانیف مشهوراست. امین الدوله را تألیفات بسیاریست و از آن جمله است : المقالة الأمینیه فی الادویة البیمارستانیه. اختیار کتاب الحاوی للرازی. اختصار شرح جالینوس. کتاب تقدمةالمعرفه لابقراط. اختیار کتاب مسکویه فی الاشربه. شرح مسائل حنین بن اسحاق. حواشی بر کتاب قانون ابن سینا. حواشی بر کتاب المائه للمسیحی. التعالیق علی کتاب المنهاج. مقالة فی الفصد. کتاب توقیعات و مراسلات. و اقرابادین امین الدوله ، اقرابادین سهل بن شاپور را که قبل از او مرجع اطبا بوده از رواج و رونق بینداخت.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید