[ویکی نور] ابن انباری یا انباری، ابوالبرکات عبدالرحمن بن محمد، کمال الدین، در 4 ربیع الثانی 513 / 15 ژوئیه 1119، در شهر انبار به دنیا آمد.
وی که نحوی، لغت شناس، فقیه و محدث بود، در انبار، نزد پدر و خلیفة بن محفوظ، حدیث شنید و از آنان روایت کرد. بسیار جوان بود که به بغداد رفت و در همان جا مسکن گزید و به مدرسیه نظامیه پیوست. در نظامیه نخست نزد ابومنصور رزّاز به آیین شافعی، فقه و خلاف آموخت و گویا در همان ایام با عنوان «مُعید» به کار گماشته شد.
پس از آن، نحو را در خدمت ابن شجری، نقیب طالبان در کرخ، خواند و نزد جوالیقی ادبیات فراگرفت. وی نزد استادان دیگری نیز دانش آموخت تا سرانجام شیخ زمانه شد و در نظامیه به تدریس پرداخت، آن گاه آثارش شهرت یافت و طلاب علم از هر سو به محضرش شتافتند.
وی در مقام استادی، نفسی گرم و مبارک داشت؛ چنان که هرکس نزد وی شاگردی کرد، از مشاهیر شد.
انباری مردی سخت دیندار و پارسا و زاهدی مخلص و بی پیرایه بود. او از هیاهوی نظامیه روی برتافت و در گوشه عزلت نشست. به نوشته قفطی در رباطی در شرق بغداد، در محله خاتونیه خارجه مسکن گزید. در همین رباط بود که یک سال پیش از مرگش، ابن دبیثی از وی دیدار کرد و ابیاتی چند از او شنید.
به گفته برخی، او خانه ای از پدر به ارث برده بود که در آن مسکن گزید. همچنین خانه ای دیگر و دکانی داشت که اجاره آنها در هر ماه، نیم دینار بود. وی بدین اندک قناعت می کرد و با آن روزگار می گذراند. در خانه چراغ برنمی افروخت، بر حصیر می نشست و جامه های ژنده می پوشید. لباس و عمامه ای کم بها داشت که تنها روزهای جمعه می پوشید و برای نماز خارج می شد و جز در این مورد، خانه را ترک نمی کرد.
وی که نحوی، لغت شناس، فقیه و محدث بود، در انبار، نزد پدر و خلیفة بن محفوظ، حدیث شنید و از آنان روایت کرد. بسیار جوان بود که به بغداد رفت و در همان جا مسکن گزید و به مدرسیه نظامیه پیوست. در نظامیه نخست نزد ابومنصور رزّاز به آیین شافعی، فقه و خلاف آموخت و گویا در همان ایام با عنوان «مُعید» به کار گماشته شد.
پس از آن، نحو را در خدمت ابن شجری، نقیب طالبان در کرخ، خواند و نزد جوالیقی ادبیات فراگرفت. وی نزد استادان دیگری نیز دانش آموخت تا سرانجام شیخ زمانه شد و در نظامیه به تدریس پرداخت، آن گاه آثارش شهرت یافت و طلاب علم از هر سو به محضرش شتافتند.
وی در مقام استادی، نفسی گرم و مبارک داشت؛ چنان که هرکس نزد وی شاگردی کرد، از مشاهیر شد.
انباری مردی سخت دیندار و پارسا و زاهدی مخلص و بی پیرایه بود. او از هیاهوی نظامیه روی برتافت و در گوشه عزلت نشست. به نوشته قفطی در رباطی در شرق بغداد، در محله خاتونیه خارجه مسکن گزید. در همین رباط بود که یک سال پیش از مرگش، ابن دبیثی از وی دیدار کرد و ابیاتی چند از او شنید.
به گفته برخی، او خانه ای از پدر به ارث برده بود که در آن مسکن گزید. همچنین خانه ای دیگر و دکانی داشت که اجاره آنها در هر ماه، نیم دینار بود. وی بدین اندک قناعت می کرد و با آن روزگار می گذراند. در خانه چراغ برنمی افروخت، بر حصیر می نشست و جامه های ژنده می پوشید. لباس و عمامه ای کم بها داشت که تنها روزهای جمعه می پوشید و برای نماز خارج می شد و جز در این مورد، خانه را ترک نمی کرد.
wikinoor: ابن_انباری،_عبدالرحمن_بن_محمد