ابن الوردی

لغت نامه دهخدا

ابن الوردی. [ اِ نُل ْ وَ ] ( اِخ ) زین الدین ابوحفص عمربن مظفربن عمربن ابی الفوارس محمد وردی قرشی بکری شافعی معری. ادیب و فقیه و لغوی. مولد او به سال 689 هَ. ق. در معرةالنعمان و وفات او بحلب بطاعون سال 749 بود. در معره و حلب و دمشق علم آموخت و در جوانی بجای محمدبن نقیب متوفی به سال 745 بقضای حلب منصوب گشت و باختیار خویش از آن کار کناره کرد و بقیت عمر به امور علمی پرداخت. او راست : دیوان منشآت و رسائل و اشعار و مقاماتی بطرز حریری و ذیلی بر تاریخ ابوالفدا تا سال 749 یعنی سال وفات او و التحفةالوردیه و آن ارجوزه ای است در 153 بیت. و البهجةالوردیه در فقه. و المسائل المذهبة ارجوزه ای در 71 بیت. الشهاب الثاقب در تصوف. الالفیةالوردیه ارجوزه ای در تعبیر رؤیا. لامیه ای به نام وصیةالاخوان و مرشدالخلان و تحریرالخصاصه و کتاب خریدةالعجائب و فریدةالغرائب و آن در ذکر اقالیم و بلدان و شرح معادن و نبات و حیوان است.

فرهنگ فارسی

ادیب و فقیه و لغوی

پیشنهاد کاربران

بپرس