ابن اللبودی
لغت نامه دهخدا
ابن اللبودی. [ اِ نُل ْ ل َب ْ بو ] ( اِخ )صاحب نجم الدین ابوزکریا یحیی بن شمس الدین ، فرزند ابوعبداﷲ محمدبن اللبودی آنف الذکر. او در طب و حکمت و سایر فنون و علوم از پدر درگذشت. در شعر و ادب نیز مهارتی بسزا داشت. مولد او حلب است. در عهد صِبا با پدر به دمشق شد و در آنجا به کسب دانش پرداخت و در فن طبابت بکمال رسید و بخدمت ملک منصور ابراهیم بن شیرکوه پیوست و بقول ابوالفرج بریاست دیوان و پس از آن بمقام وزارت رسید و شاید لقب صاحب حاکی از این منصب اوست. و643 هَ.ق. پس از وفات ملک منصور به مصر شد و ملک صالح نجم الدین ایوبی وی را بنظارت دیوان اسکندریه گماشت و سپس همین منصب در شام بدو مفوض گشت. وی رامنشآتی بلیغ در نهایت فصاحت و اشعار لطیفه رائقه است. او راست : مختصر الکلیات من کتاب القانون لابن سینا . مختصر کتاب المسائل لحنین بن اسحاق و فصول ابقراط. مختصر کتاب الاشارات و التنبیهات لابن سینا. مختصر کتاب عیون الحکمه لابن سینا. مختصر کتاب الملخص للرازی. مختصر کتاب المعالمین فی الاصولین. مختصر کتاب اقلیدس. مختصر مصادرات اقلیدس. کتاب اللمعات فی الحکمه. آفاق الاشراق فی الحکمة. المناهج القدسیه فی العلوم الحکمیه. کافیةالحساب فی علم الحساب. غایةالغایات فی المحتاج الیه من اقلیدس و المتوسطات. تدقیق المباحث الطبیة فی تحقیق المسائل الخلافیه. مقالة فی البرشعثا. ایضاح الرأی السخیف من کلام الموفق عبداللطیف. غایةالاحکام فی صناعةالاحکام. الرسالةالسنیة فی شرح المقدمة المطرزیة.الانوارالساطعات فی شرح الاَّیات البینات. نزهةالناظر فی المثل السائر. الرسالةالمنصوریه فی الاعدادالوفقیه. الزاهی فی اختیار زیج الشاهی. الزیج المقرب المبنی علی الرصد المجرب. و ابن لبودی در 665 حیات داشته است.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید