ابن الارض

لغت نامه دهخدا

ابن الارض. [ اِ نُل ْ اَ ] ( ع اِ مرکب ) غریب. مسافر. || آن گیاه که زود دررسد و زود وابرسد. ( مهذب الاسماء ). || گیاهی است مانند مو و آنرا میخورند. ( منتهی الارب ).نوعی از تره ها. || غدیر. ( تاج العروس ). وظاهراً مصحف غریب یا غراب باشد. || ذئب. گرگ. ( المزهر ). || غراب. کلاغ. ( المزهر ).

فرهنگ فارسی

غریب مسافر نام گیاهی است گرگ کلاغ

پیشنهاد کاربران

بپرس