[ویکی نور] محمد بن اسحاق بن یسار بن خیار مطلبی حدود سال 85 هجری در مدینه متولد شد. جدّ او از موالی قیس بن مخرمة بن مطلّب است. از پدر وی اطلاعی در دست نیست. ولی جدّ او یسار از کسانی است که در سال دوازدهم هجرت در عین التمر عراق اسیر شده، به مدینه آورده شدند.
محمد بن اسحاق جوانی خود را در مدینه گذراند و برخی از صحابه رسول خدا را هم درک کرد.
اولین سفر وی در سال 115 به اسکندریه مصر بود. وی در این سفر از کسانی روایت شنید که به سماع از ایشان منحصر است. آنگاه به مدینه بازگشت اما به خاطر اتهاماتی که به وی زده شد و همچنین مخالفت افراد مشهوری چون مالک بن انس و هشام بن عروه، مدینه را ترک کرده به عراق رفت. ابن اسحاق به شهرهای ری، جزیره، حیره و کوفه سفر کرد و سرانجام در بغداد رحل اقامت افکند. سفر او به عراق در ابتدای خلافت عباسیان و زمانی بود که منصور در حیره به سر می برد و کتاب مغازی را تألیف کرده به او یا فرزندش مهدی عباسی تقدیم کرد.
مهاجرت وی از مدینه به عراق، دانش سیره را که در مدینه نشأت گرفت به مهمترین نقاط عالم اسلام یعنی عراق انتقال داد.
ابن اسحاق از امامان چهارم، پنجم و ششم شیعیان هم روایت کرده است و در مجالس آنان شرکت نموده لذا رجال شناسان امامیه او را در شمار اصحاب این ائمه علیهم السلام آورده اند.
بحث وثاقت یا عدم وثاقت ابن اسحاق، یکی از جنجالی ترین بحثهای رجالی در نوع خود است. زمانی که ابن اسحاق در مدینه بود، به دلایلی که شاید رقابت از آن جمله بوده، با دو تن از فقیهان و محدثان مدینه یکی مالک بن انس، ابن اسحاق گفت: انا بیطار علم مالک. الکامل فی ضعفاء الرجال، ج 6، ص 106 مالک نیز می گفت: ابن اسحاق دجال من الدجاجلة. و دیگری هشام بن عروه دلیل اختلافش با هشام آن بود که روایتی از زن او نقل کرده بود و به همین دلیل هشام سخت خشمگین بود که چگونه با زن وی دیدار کرده که از وی حدیث نقل می کند؟ درگیر شد. به همین دلیل متهم به انواع تهمتها از جمله تشیع و قدری بودن شد. تاریخ یحیی بن معین، ج 1، ص 247. گفته شده که به دلیل اعتقادش به قدر، در نزد حاکم حد خورده است. الکامل فی ضعفاء الرجال، ج 6، ص 106 به دنبال آن، کتب رجالی، پیرامون او نقلهای گوناگون و قضاوتهای مختلفی را آوردند.
محمد بن اسحاق جوانی خود را در مدینه گذراند و برخی از صحابه رسول خدا را هم درک کرد.
اولین سفر وی در سال 115 به اسکندریه مصر بود. وی در این سفر از کسانی روایت شنید که به سماع از ایشان منحصر است. آنگاه به مدینه بازگشت اما به خاطر اتهاماتی که به وی زده شد و همچنین مخالفت افراد مشهوری چون مالک بن انس و هشام بن عروه، مدینه را ترک کرده به عراق رفت. ابن اسحاق به شهرهای ری، جزیره، حیره و کوفه سفر کرد و سرانجام در بغداد رحل اقامت افکند. سفر او به عراق در ابتدای خلافت عباسیان و زمانی بود که منصور در حیره به سر می برد و کتاب مغازی را تألیف کرده به او یا فرزندش مهدی عباسی تقدیم کرد.
مهاجرت وی از مدینه به عراق، دانش سیره را که در مدینه نشأت گرفت به مهمترین نقاط عالم اسلام یعنی عراق انتقال داد.
ابن اسحاق از امامان چهارم، پنجم و ششم شیعیان هم روایت کرده است و در مجالس آنان شرکت نموده لذا رجال شناسان امامیه او را در شمار اصحاب این ائمه علیهم السلام آورده اند.
بحث وثاقت یا عدم وثاقت ابن اسحاق، یکی از جنجالی ترین بحثهای رجالی در نوع خود است. زمانی که ابن اسحاق در مدینه بود، به دلایلی که شاید رقابت از آن جمله بوده، با دو تن از فقیهان و محدثان مدینه یکی مالک بن انس، ابن اسحاق گفت: انا بیطار علم مالک. الکامل فی ضعفاء الرجال، ج 6، ص 106 مالک نیز می گفت: ابن اسحاق دجال من الدجاجلة. و دیگری هشام بن عروه دلیل اختلافش با هشام آن بود که روایتی از زن او نقل کرده بود و به همین دلیل هشام سخت خشمگین بود که چگونه با زن وی دیدار کرده که از وی حدیث نقل می کند؟ درگیر شد. به همین دلیل متهم به انواع تهمتها از جمله تشیع و قدری بودن شد. تاریخ یحیی بن معین، ج 1، ص 247. گفته شده که به دلیل اعتقادش به قدر، در نزد حاکم حد خورده است. الکامل فی ضعفاء الرجال، ج 6، ص 106 به دنبال آن، کتب رجالی، پیرامون او نقلهای گوناگون و قضاوتهای مختلفی را آوردند.
wikinoor: ابن_اسحاق،_محمد