ابلق

/~ablaq/

مترادف ابلق: دورنگ، دومایه، سفیدوسیاه، روزگار، زمانه، خلنگ

برابر پارسی: دورنگ، ابلک، سیاه سفید

معنی انگلیسی:
skewbald, piebald, pinto, spotted, parti-coloured, parti - cofoured, pied

لغت نامه دهخدا

ابلق. [ اَ ل َ ] ( ع ص ، اِ ) بعض لغت نامه نویسان فارسی این کلمه را معرب ابلک فارسی گفته اند لکن لغویون عرب اشاره ای بدان نکرده اند. دورنگ :
خاصه هنگام بهاران که جهان خوش گشته ست
آسمان ابلق و روی زمی ابرش گشته ست.
منوچهری.
|| رنگی سفید که با آن رنگ دیگر باشد. ( زوزنی ). || چپار. خلنگ. خلنج. پیس. پیسه. نر پیسه .( منتهی الارب ). || سیاه و سفید. || از خیل بمنزله ابقع است از مرغان و سگان. اسب که دو رنگ دارد یکی سپید و دیگر هر رنگ که باشد. ( تاج از مؤید ). خنگ زیور. مؤنث : بَلْقاء. ج ، بُلق :
نشست از بر ابلق مشک دم
جهنده سرافراز و روئینه سم.
فردوسی.
بدو گفت کردوی کای شهریار
نگه کن بدان گرد ابلق سوار.
فردوسی.
چنین گفت گستهم کای شهریار
برآنم که آن مرد ابلق سوار
برادرْم بندوی جنگ آور است
همان یارش از لشکری دیگر است.
فردوسی.
|| مجازاً، روزگار. زمانه. تصاریف دهر. صروف لیل و نهار. و گاه از آن به ابلق ایام و ابلق چرخ و ابلق فلک تعبیر کنند، بمناسبت سفیدی روز و سیاهی شب :
ای تاخته شصت سال زیرت
این مرکب بی قرار ابلق.
ناصرخسرو.
یکی بی جان و بی تن ابلق اسبی کو نفرساید
بکوه و دشت و دریا بر همی تازد که ناساید.
ناصرخسرو.
دهر ابلق است وعرصه خاکی مصافگاه
منشین بر او گرت نه سر زخم خوردن است.
مجیرالدین بیلقانی.
اگر ابلق دهر در زین کشی
وگر خنگ چرخت جنیبت کشد...
شرف الدین علی یزدی.
- ابلق ، سنجاب ابلق ؛ سنجاب دورنگ :
نمود پوشن و جوشن ز پشت شیر و پلنگ
شده بتوسن ابلق سوار هر صفدر.
نظام قاری.
در آن قتال دله صدر روی گردانید
بداد ابلق سنجاب پشت و کرد حذر.
نظام قاری.
امیران ارمک سلاطین اطلس
گزیده ز سنجاب ابلق مراکب.
نظام قاری.
- طلب ابلق عقوق ؛ طلب محال ، چه عقوق به معنی باردار است و ابلق نر باشد :
ور زو نزاد بچه راحت عجب مدار
کابلق اگر یکی ست وگر صد، سترون است.
مجیر بیلقانی.
|| در تداول فارسی ، پر دورنگی که سرهنگان و سران غوغا و جوانان شنگ بر طرف کلاه زدندی زینت را.
- با زنگ و اَبلق ؛ تعبیری است مثلی ، بتعریض و سخریه ، با لباس و سلاح و دیگر چیزها.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - دو رنگ . ۲ - رنگی سصفید که با آن رنگ دیگر باشد . ۳ - چپار خلنگ خلنج پیس پیسه نرپیسه سیاه و سفید . ۴ - روز گار زمانه تصاریف دهر صروف لیل و نهار . و گاه از آن به ابلق ایام و ابلق چرخ و ابلق فلک تعبیر کنند بمناسبت سفید ی روز و سیاهی شب . ۵ - پر دو رنگی که سرهنگان و سران غوغا و جوانان شنگ برای زینت بر طرف کلاه میزدند . یا ابلق ایام . دنیا و روزگار به اعتبار شب و روز . یا ابلق توسن . از شب و روز دو رنگ و سر کش . یا ابلق جهان تاز. شب و روز یا ابلق چرخ . ۱ - شب و روز . ۲ - روزگار . یا ابلق عمر . شب و روز یا ابلق فلک . ۱ - شب و روز . ۲ - روزگار .
نام قلعه سمئول بن عادیای یهودی

فرهنگ معین

(اَ لَ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - دو رنگ . ۲ - پیس ، پیسه ، سیاه و سفید. ۳ - مجازاً روزگار، زمانه . ابلک هم گویند.

فرهنگ عمید

۱. ویژگی هر چیز دورنگ، به ویژه سیاه و سفید.
۲. (اسم ) [قدیمی] پرهای سیاه و سفیدی که سپاهیان و رزم جویان به کلاه خود می زدند.
۳. (اسم ) مطلق اسب.
* ابلق ایام: [قدیمی، مجاز] دنیا و روزگار و زمانه به اعتبار روز و شب، ابلق چرخ، ابلق فلک.

گویش مازنی

/ablegh/ اسب دو رنگ - حیوان خال خالی و دو رنگ ۳اسبی که دست و پایش سفید باشد

واژه نامه بختیاریکا

پیسِه؛ پیسِه پلنگی؛ تَل پیسِه؛ شه پیسه

دانشنامه عمومی

ابلق ( عربی شده واژه پارسی ابلک[ ۱] ) یا پیسه یا دورنگ ( به انگلیسی: Pied, Piebald ) ، به جانوری می گویند که دارای دو رنگ سیاه و سفید باشد. از جمله جانورانی که دارای افراد ابلق هستند، می توان به گاو، اسب، گربه و انواع پرندگان اشاره کرد.
اسب های ابلق در واقع اسب های سیاهی هستند که یکی از چند الل ابلق شدن را در ژنوم خود دارند.
عکس ابلق

ابلق (فیلم). ابلق فیلمی ایرانی به کارگردانی نرگس آبیار و تهیه کنندگی محمدحسین قاسمی محصول سال ۱۳۹۹ است. [ ۱] [ ۲] بهرام رادان، الناز شاکردوست، هوتن شکیبا، گلاره عباسی، مهران احمدی و گیتی معینی از بازیگران این فیلم می باشند. [ ۳] [ ۴] این فیلم در سی و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور داشت و سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را به دست آورد. این فیلم دومین همکاری آبیار با زوج هنری هوتن شکیبا و الناز شاکردوست پس از شبی که ماه کامل شد ( ۱۳۹۷ ) است.
راحله ( الناز شاکردوست ) به همراه همسرش علی ( هوتن شکیبا ) و دختر کوچکش در یکی از محله های حاشیه ای تهران زندگی می کنند. شوهر خواهر علی، جلال ( بهرام رادان ) فردی است که یک کسب و کار خانگی را برای خانم های محله ایجاد کرده است. او فردی هیز است و نگاه ناصوابی نسبت به راحله دارد. رفتارهای او و مزاحمت هایش برای راحله باعث می شود و حرف هایی پشت سر او در محل ایجاد شود و… [ ۵]
ایندپندنت بازی رادان را تمجید کرد. [ ۹]
• فاطمه قاسم پور: رئیس فراکسیون زنان مجلس در مورد فیلم ابلق نوشت: نگاه زنانه خانم آبیار به مسئله ⁧‫تأمین امنیت زنان‬⁩ و ارائه نقش صلح آفرین و آرامش بخش زن در این فیلم قابل تقدیر است. فیلم ⁧‫ابلق‬⁩ را در جمع فعالان حوزه رسانه دیدم؛ علاوه بر فرم مناسب روایت، نگاه زنانه خانم آبیار به مسئله ⁧‫تأمین امنیت زنان‬⁩ و ارائه نقش صلح آفرین و آرامش بخش زن در این فیلم قابل تقدیر است. ‏ تأمین امنیت زنان از اولویت های ماست، در این زمینه بیشتر خواهم نوشت. »[ ۱۰]
• هوشنگ گلمکانی: «نرگس آبیار باز هم گام بلند دیگری برداشته است؛ بلندتر از فیلم بلندپروازانه قبلی اش. ابلق فیلمی تکان دهنده و تأثیرگذار است با یک کارگردانی ماهرانه و پرزحمت و بازی های چشمگیر. هرچند که به دلایلی شخصی، من نفس را همچنان بیش تر دوست دارم. »[ ۱۱]
• مسعود فراستی: فیلم ابلق داستان ندارد و شخصی به شخصی نظر دارد و ظاهراً فیلم دربارهٔ جنبش اخیر مد شده در اروپا به نام «می تو» است اما در فیلم بیشتر «یو تو» است. اگر معنی و کارکرد دوربین روی دست در یک گزارش ملتهب در حال انجام خبری مثل جنگ نباشد، ادا و اطوار و بی معنی و غیرسینمایی است. دوربین روی دست برخلاف مدعیانش از قدیمی ها تا امروزی ها گرفته، مطلقاً التهاب درون را نشان نمی دهد بلکه رو به بیرون دارد. دوربینی که التهاب ما را نشان دهد، دوربین ایستاست که هیچ تکانی ندارد چون در حال کار کردن بر التهاب درونی ماست. دوربین روی دست، رویش یا کارکردش رو به بیرون است و تمام کسانی که این موضوع را متوجه نمی شوند یعنی ۹۹ درصد دوربین روی دستی های دنیا و ایران، شوخی می کنند. در یک سکانس، بهرام رادان که بازیگر ابداً خوبی نیست و این جا هم خوب نیست، یک چک به دستش رسیده که این صحنه می توانست در لانگ شات برگزار شود، اما دوربین روی دستش شیرجه می زند و بالا می آید و چپ و راست می رود! منِ مخاطب قرار است یک چک را در دستان رادان ببینم اگر قرار است ببینم؟! بیشتر دوربین در حال گیج کردن مخاطب است و فقط سر درد برای مخاطب به همراه می آورد. این در حالی است که کار دوربین در سینما، ابداً فریب مخاطب نیست. [ ۱۲]
• خسرو نقیبی: «ترجیح می دهم ابلق را با اجرای آبیار به خاطر بسپارم تا با داستانش. آبیار کارگردان در ظرف داستانی و جغرافیای ابلق، مثل نهنگی گیر افتاده در یک استخر است. »[ ۱۳]
عکس ابلق (فیلم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

piebald (صفت)
دورنگ، ناجور، رنگارنگ، خلنگ، ابلق، پیسه

pied (صفت)
رنگارنگ، گوناگون، ابلق

particolored (صفت)
رنگارنگ، متلون، ابلق

particoloured (صفت)
رنگارنگ، متلون، ابلق

پیشنهاد کاربران

ابلق: خَلَنگ، دورنگ، اَبلَک
عربی شده ی ابلک در پارسی ست! بگویید و بنویسید ابلک، نه ابلق
اوقات_ایام_عمر_دهر
اولَق. . . . تو روستاهای کرمان شنیدم اینجوری گفته میشه

بپرس