ابلاغیه

/~eblAqiyye/

برابر پارسی: بخش نامه

معنی انگلیسی:
communique, official order or notice, notification

فرهنگ فارسی

( اسم ) ورقه ای که از طرف مقامات ذی صلاحیت صادر شود و مطلبی را ابلاغ کند.

فرهنگ معین

(اِ یِّ یا یَُ ) [ ع . ] (اِ. ) ورقه ای که از طرف مقامات ذی صلاحیت صادر شود و مطلبی را ابلاغ کنند.

فرهنگ عمید

دستور یا حکمی که از طرف مقام رسمی صادر می شود.

مترادف ها

proclamation (اسم)
اعلامیه، اعلان، اگهی، بیانیه، انتشار، ابلاغیه

letter missive (اسم)
خط، اجازه نامه، ابلاغیه، امریه، امر نامه

communication (اسم)
علاقه، ارتباط، معاشرت، مخابرات، مکاتبه، مخابره، ابلاغیه، تماس

پیشنهاد کاربران

دستور نامه ( فرمان نامه )
سلیم
ابلاغیه: برگه پیام رسانی، آگهی پیام رسانی چه از سوی دولت باشد چه اداره ها و ارگانهای بین المللی ( جهانی ) و دولتی.
۱. دستور دادگاه؛ بخشنامەی دادگاه ۲. بخشنامه
حکم داداسرا

بپرس