ابلاط

لغت نامه دهخدا

ابلاط. [ اِ ] ( ع مص ) درویش شدن. محتاج و بی مال گشتن. || درویش گردانیدن. || بلاط گستردن. || مبالغه در چیز خواستن. الحاح کردن بر کسی در سؤال. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس