ابقی

لغت نامه دهخدا

ابقی. [ اَ قا ] ( ع ن تف ) باقی تر. پاینده تر.

فرهنگ فارسی

پاینده تر، پایدارتر، بادوام تر
پاینده تر

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] ابقی (اسم الله). ابقی به معنای باقی ترین و پایدارترین از صفات خداوند است.
در قرآن کلماتی هست که از لحاظ حروف، حرکات، علامات، و ضوابط عیناً یکسانند؛ ولی از نظر هویت صرفی یا معانی تفسیری و… متفاوتند؛ به این الفاظ «کلمات همشکل قرآن» اطلاق شده است. مثلا لفظ «أبْقی» در آیه ﴿و ثمود فما أبْقی﴾ (نجم/ ۵۱) فعل ماضی است؛ ولی در آیه ﴿… و لتعلمُنّ أیُّنا اشدُّ عذاباً و أبْقی﴾ (طه/ ۷۱) اسم تفضیل است.

پیشنهاد کاربران

بپرس