ابقاق. [ اِ ] ( ع مص ) فرزند بسیار آوردن. || بدر رفتن خس و خاشاک از زمین. || بسیار گفتن. || بسیار بق بق کردن. || فراخ گردانیدن چیزی. || بچه زادن گوسفندان لاغر.