ابشتن
لغت نامه دهخدا
ابشتن. [ اَ ب ِ ت َ ] ( مص ) رجوع به آبشتن شود.
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(اَ بِ تَ ) (مص م . ) نک آبشتن .
جدول کلمات
نهفتن, پنهان کردن
مترادف ها
پنهان شدن، پوست کندن، پنهان کردن، مخفی کردن، نهفتن، پوشیدن، مخفی نگاه داشتن، ابشتن، خود را پنهان ساختن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پوشیده داشتن