( آبسکون ) آبسکون. [ ب َ ] ( اِخ ) نام شهرکی بر ساحل طبرستان که میان او و جرجان سه روزه راه یعنی 24 فرسنگ است ، و آن را اَبسکون نیز گویند، و آن فرضه و بندری است برای توقف کشتیها. ( یاقوت ). و گفته اند همین جزیره بود که سلطان محمد خوارزمشاه بدانجا گریخت و هم در آنجا درگذشت ، و امروز آن جزیره را آب گرفته است. و دریای خزر و ارقانیا را به مناسبت این جزیره یا آن بندر دریای آبسکون نامند. و نیز گویند رودی بدین نام بوده است که آن را آبگون نیز میگفته اند و در همین موضع بدریا فرومیریخته ، اکنون راه آن رود بگردانیده اند. و آسکون نیز صورتی از آبسکون است : گرفته روی دریا جمله کشتیهای برّ تو زبهر مدح خوانانت ز شروان تا به آبسکون.
رودکی.
تو داری از کنار گنگ تا دریای آبسکون تو داری از در کاکنج تا قصدار و تا مکران.
فرخی.
و در شعر آبْسْکون ، و نیز بسکون باء و حرکت سین آمده است : چو بحر آبْسکون است چشمها تا شد شریف قالب شهزاده را در آب سکون.
رضی نیشابوری.
و رجوع به آبسکن شود.ابسکون. [ اَ ب َ ] ( اِخ ) رجوع به آبسکون شود.
فرهنگ فارسی
( آبسکون ) شهر و جزیرهای بر ساحل طبرستان که فاصله آن تا گرگان سه روز راه - یعنی ۲۴ فرسنگ - بوده است سلطان محمد خوارزمشاه بدین جزیره گریخت و هم در آن جا بسال ۶۱۷ ه. ق . درگذشت . امروزه آن جزیره را آب فرا گرفته است دریای . خزر را بمناسبت نام این جزیره [ دریای آبسکون ] گویند : آسکون نام شهرکی بر ساحل طبرستان
فرهنگ معین
( آبسکون ) (بِ )( اِ. ) نام دریای خزر و جزیره ای در آن .
گویش مازنی
( آبسکون ) /aabeskoon/ قسمتی از شبه جزیره ی میانکاله که هم اکنون به زیر آب رفته است
دانشنامه آزاد فارسی
آبسکون. آبَسْکون بندر قدیم در جنوب شرقی دریای خزر، احتمالاً در دهانۀ رود گرگان، یا نزدیک روستای خواجه_نفس. در قدیم از بندرهای بزرگ و مهم دریای خزر بوده است. در سال های ۲۵۰، ۲۷۰ و ۲۹۷ق دریازنان (دزدان دریایی) روس آن جا را غارت کردند.
آبسِکون یا آبَسْکون، یا آبُسْکون یا آبِسْکون، دریا یا جزیره یا بندرگاهی کهن که در جنوب شرقی دریای خزر و شمال غربی استراباد در مصبّ رود گرگان که جغرافی دانان متقدم طول شرقی آن را ۷۹ و ۴۵ و عرض شمالی آن را ۳۷ و ۱۰ یا ۱۵ تعیین کرده اند. ... [مشاهده متن کامل]
اکنون محل دقیق آبسکون شناخته نیست و کسانی آبسکون را در محل روستای خواجه نفس کنونی یا جزایر آشوراده می دانند، ولی حدس بارتولد که آن را در حدود گمش تپه یا گمیشان می داند، با توجه به طول و عرض جغرافیایی این دو منطقه، از اعتبار بیشتری برخوردار است. گذشته از آن، روایات مورخان و جغرافی دانان در اینکه آبسکون بندرگاهی بر کران دریا یا یکی از جزایر خزر بوده است، با یکدیگر اختلاف دارد. به هر حال، برخی آن را جزیره دانسته اند که محمد خوارزمشاه به آنجا گریخته تا از دست مغولان در امان بماند. اما از قراین دیگر تاریخی، از جمله اشارت دو مأخذ کهن ( مسعودی و اصطخری ) و نیز نقشه های جغرافی دانانی چون ابن حوقل و اصطخری بر می آید که آبسکون بندرگاهی پراهمیت بوده است و همین امر سبب شده که دریای خزر نام آن را برگیرد و در بسیاری از مآخذ تاریخی از آن به نام «دریای آبسکون» یاد شود. توضیح این تناقض به این صورت ممکن است که «جزیره دریای آبسکون» را کوتاه کرده و جزیره آبسکون نامیده اند. به هر حال، در سده چهارم هجری آبسکون بندری بزرگ و معتبر بود که افزون بر اهمیت بازرگانی و مرکزیت تجارتی، خط دفاعی در برابر ترکمان ها هم به شمار می رفته، و نیز راه ارتباطی شرق خزر به باب الابواب، گیلان، دیلم و بسیاری از سواحل دریای خزر بوده است. بندرگاه شهر گرگان و استرآباد در دریای خزر جزیره آبسکون بود که با هر یک از این دو شهر هر یک روز راه فاصله داشته و ظاهراً در طی قرون هفتم پس از فتنه مغول آب آن را فراگرفته و پوشانیده است. در کتاب اصطخری ابن حوقل در قرن چهارم ذکر شده که آبسکون بازار بزرگی برای دادوستد ابریشم است و از ثغوریست که در مقابل ترکان و قبائل غز قرار دارد و بندر مهم تجارتی سواحل دریای خزر است که از آنجا به گیلان حمل ونقل تجارتی می شود. دژ محکمی که از آجر ساخته شده شهر را محافظت می کند و مسجد آن در بازار است. مقدسی آن را لنگرگاه بزرگ گرگان و دریای خزر دانسته است. یاقوت گوید دریای خزر را غالباً دریای آبسکون می نامند. آبسکون آخرین پناهگاه سلطان محمد خوارزمشاه آخرین پادشاه سلسله خوارزمشاهیان که از مقابل اردوی مغول فرار کرد و در سال ۶۱۷ در آنجا با مذلت جان سپرد واقع گردید.
چنین نمی نماید که خوانش دقیق و بالینی منابع تاریخی در روشن ساختن جایگاه راستین بندر آبسکون ما را به نتیجه برساند. چه، اینکار بدلیل جابجایی ها و دگرش های شگفت آور و ای بسا خودخواسته در بوم و بر خاوران دریای کاسپی بویژه پس از تارش مغولان از یکسو و لغزها و سهوهای منابع دم دست از آن رخداد از دیگرسو، چنانند که پژوهشگر بیطرف را گمراه تواند سازد. ... [مشاهده متن کامل]
با اینحال بیاری گفتارهای تطبیقی بویژه با نگاه به گوشه های زبانشناختی موضوع، امروزه شاید بتوان در یک برآورد اولیه برخی از سایه روشن ها را در پرتو نهاد. از آن میان شاید بتوان چنین پنداشت که نام آبسکون مدت ها پس از ناپدید شدن این شهر از بوم و بر منطقه، ویژگی های زبانشناختی خود در یک دگردیسی ساختارمند و ژرف بنیاد را به برخی از بندرها ی خاوری در دریای کاسپی داده است. بنظر می رسد نزدیک ترین نامگذاری ترجمانی و ژرف بنیاد از واژه ی آبسکون به معنای آب سرخگون به نامگذاری های همسان، ای بسا نام کراسنوسکا به معنای آب سرخگون بوده باشد. این نامی است که روس ها بگونه ای هوشمندانه بر بندر نوساخته و به دیگر سخن بر بندر نویافته ای در خاوران دریای کاسپی گذارده اند. نام دیگر همین بندر در ترجمه ی ترکمنی آن بندر قیزیل سو به همین معناست. از آنجاییکه بندرگاه کراسنوسکا هنوز نیز در سرتاسر بخشهای خاوری دریای کاسپین، مناسب ترین و آسانترین و دریایی ترین جایگاه برای آمد و شد کشتی هاست، می توان چنین پنداشت که بندر آبسکون جایی در همین حوالی بوده است. این رشته سر دراز دارد و برای در پرتو گذاردن همه ی تاریکی ها و سایه روشن های این گفتار راه درازتری پیش روست.
آبسکون نام دیگر دریای خزر نیست بلکه نام جزیره یا بندرگاهی بود کهن که در جنوب شرقی دریای خزر قرار داشت که اکنون محل دقیق آن شناخته نیست. همچنین آبسکون را نیز نام رودی می دانند که به دریای مازندران جاری میشد و محل ریختن آن را "آب سکون" نیز گویند.
آبسکون یا آب ساکن ترجمه فارسی کرسو ترکمنی است کرسو الان نام یک تپه باستانی در گمیشان استان گلستان است دو رود خانه کهنه گرگان و یک رود خانه دیگر به نام کرسو یا آبگینه از دو طرف تپه وارد شده و در نقطه ای ... [مشاهده متن کامل]
به هم دیگر وصل میشوند. این تپه و اطراف آن بندر کرسو یا آبسکون نامیده شده است. ولی یک تپه باستانی دیگر هم در گمیشان نزدیک شهر کمش تپه است روزگاری به صورت جزیره بوده و محل درگذشت سلطان محمد خوارزم شاه است و به آن جزیره کرسو گفته شده است.