( آبزده ) آبزده. [ زَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) آب برافشانده. مرشوش. مرشوشه : درِ سرای مغان رُفته بود و آب زده نشسته پیر و صلایی بشیخ و شاب زده.حافظ.