ابزارْگرایی (instrumentalism)
نوعی عمل گرایی۱ (پراگماتیسم) که در فلسفۀ امریکایی، به همت جان دیویی۲ و همکارانش در دانشگاه شیکاگو پرورانده شد. در نظر ابزارگرایان، اندیشیدن، شیوه ای برای رویارویی با دشواری ها شمرده می شود. هدف های اندیشه عبارت اند از کسب تجربه ای وسیع تر و یافتن راهی موفقیت آمیز برای حل مسائل از این دیدگاه. بنابراین، عقاید و شناخت منحصراً فرآیندهای کارکردی۳ به شمار می روند؛ یعنی فقط از این لحاظ اهمیت دارند که ابزاری راهگشا در پیشرفت تجربه اند. تأکید واقع بینانه و تجربی ابزارگرایی تأثیر دامنه داری بر تفکر امریکایی داشته است. دیویی و پیروانش این نظریه را در عرصه هایی چون آموزش و پرورش و روان شناسی با توفیقی چشم گیر به کار بستند.
نوعی عمل گرایی۱ (پراگماتیسم) که در فلسفۀ امریکایی، به همت جان دیویی۲ و همکارانش در دانشگاه شیکاگو پرورانده شد. در نظر ابزارگرایان، اندیشیدن، شیوه ای برای رویارویی با دشواری ها شمرده می شود. هدف های اندیشه عبارت اند از کسب تجربه ای وسیع تر و یافتن راهی موفقیت آمیز برای حل مسائل از این دیدگاه. بنابراین، عقاید و شناخت منحصراً فرآیندهای کارکردی۳ به شمار می روند؛ یعنی فقط از این لحاظ اهمیت دارند که ابزاری راهگشا در پیشرفت تجربه اند. تأکید واقع بینانه و تجربی ابزارگرایی تأثیر دامنه داری بر تفکر امریکایی داشته است. دیویی و پیروانش این نظریه را در عرصه هایی چون آموزش و پرورش و روان شناسی با توفیقی چشم گیر به کار بستند.
wikijoo: ابزارگرایی