[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از فرهنگ شیعه است
قوای ادراکی انسان از مباحث مهم معرفت شناسی است. تعدد ابزار شناخت، از آن رو است که قوای ادراکی انسان متعددند. این قوا عبارت اند از: حس، خیال، وهم، عقل و قلب. هر چند ابزارهای شناخت متعدّدند، شناسنده واقعی همان نفس انسان است که در همه مراتب شناخت حضور دارد. (شناخت شناسی در قرآن، 297)
ابزارهای شناخت به قرار زیر هستند:
این ابزار وسیله ای است برای شناخت طبیعت. (شناخت، 53)حواسّ انسان آنچه را با ماده مرتبط است از گذر چشم، گوش، بینی، زبان و پوست به گونه جزئی بازمی شناسد. در فرآیند شناخت حسّی، دو گونه محسوس وجود دارد: یکی محسوس بالذّات که در قلمرو نفس آدمی موجود است و با وضع و محاذات و شرایطی معیّن میان شی ء خارجی و حس پدید می آید و دیگر محسوس بالعرض که به عالم طبیعت مربوط است و از ویژگی های زمانی و مکانی بهره مند است.
پس از آن که شناخت حسی صورت می پذیرد، با از میان رفتن صورت مادی، صورتی بدون مادّه از شی ء در ذهن باقی می ماند که آن را «صورت خیالی» گویند. صورت خیالی همان صورت محسوس است که مادّه در آن حضور ندارد. قوّه ای که این صورت خیالی را درک می کند، «قوّه خیال» است.
اهمیت این قوه از آن رو است که بسیاری از اختراعات، صنایع و آثار هنری و صنعتی از گذر آن پدید می آیند.
هنگامی که معانی عقلی به صورت جزئی نسبت داده می شوند، معانی وهمی پدید می آیند که به وسیله قوّه واهمه درک پذیرند. تفاوت قوّه واهمه و قوّه عاقله در این است که عقل، مفاهیم کلّی را بدون صورت می فهمد؛ اما قوه واهمه، مفاهیم را با صورت های جزئی درک می کند. چون در معانی موهوم، وجود صورت شرط است و فرآیند ادراک به وسیله قوّه خیال انجام می گیرد، در ادراک معانی جزئی و موهوم دخالت خیال نیز ضروری است؛ هر چند در بقای آنها نیازی به قوّه خیال نیست.
د. ابزار عقلی: انسان از گذر ابزار عقلی، آن معانی کلّی را که بر صور خیالی یا حسّی حمل می شوند، به ادراک درمی آورد. این معانی کلّی، همان معانی معقولی هستند که عقل درک می کند.
قوای ادراکی انسان از مباحث مهم معرفت شناسی است. تعدد ابزار شناخت، از آن رو است که قوای ادراکی انسان متعددند. این قوا عبارت اند از: حس، خیال، وهم، عقل و قلب. هر چند ابزارهای شناخت متعدّدند، شناسنده واقعی همان نفس انسان است که در همه مراتب شناخت حضور دارد. (شناخت شناسی در قرآن، 297)
ابزارهای شناخت به قرار زیر هستند:
این ابزار وسیله ای است برای شناخت طبیعت. (شناخت، 53)حواسّ انسان آنچه را با ماده مرتبط است از گذر چشم، گوش، بینی، زبان و پوست به گونه جزئی بازمی شناسد. در فرآیند شناخت حسّی، دو گونه محسوس وجود دارد: یکی محسوس بالذّات که در قلمرو نفس آدمی موجود است و با وضع و محاذات و شرایطی معیّن میان شی ء خارجی و حس پدید می آید و دیگر محسوس بالعرض که به عالم طبیعت مربوط است و از ویژگی های زمانی و مکانی بهره مند است.
پس از آن که شناخت حسی صورت می پذیرد، با از میان رفتن صورت مادی، صورتی بدون مادّه از شی ء در ذهن باقی می ماند که آن را «صورت خیالی» گویند. صورت خیالی همان صورت محسوس است که مادّه در آن حضور ندارد. قوّه ای که این صورت خیالی را درک می کند، «قوّه خیال» است.
اهمیت این قوه از آن رو است که بسیاری از اختراعات، صنایع و آثار هنری و صنعتی از گذر آن پدید می آیند.
هنگامی که معانی عقلی به صورت جزئی نسبت داده می شوند، معانی وهمی پدید می آیند که به وسیله قوّه واهمه درک پذیرند. تفاوت قوّه واهمه و قوّه عاقله در این است که عقل، مفاهیم کلّی را بدون صورت می فهمد؛ اما قوه واهمه، مفاهیم را با صورت های جزئی درک می کند. چون در معانی موهوم، وجود صورت شرط است و فرآیند ادراک به وسیله قوّه خیال انجام می گیرد، در ادراک معانی جزئی و موهوم دخالت خیال نیز ضروری است؛ هر چند در بقای آنها نیازی به قوّه خیال نیست.
د. ابزار عقلی: انسان از گذر ابزار عقلی، آن معانی کلّی را که بر صور خیالی یا حسّی حمل می شوند، به ادراک درمی آورد. این معانی کلّی، همان معانی معقولی هستند که عقل درک می کند.
wikiahlb: ابزارهای_شناخت