دیکشنری
مترجم
بپرس
ابریشم تاب
/~abriSamtAb/
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
ابریشم تاب. [ اَ ش َ ] ( نف مرکب ) آنکه تارهای پیله بهم کند و خیط و رشته سازد.
فرهنگ فارسی
( اسم صفت ) آنکه تارهای پیله بهم کند و خیط و رشته سازد .
فرهنگ عمید
کسی که تارهای پیله را به هم می تابد و ابریشم درست می کند، ابریشم گر.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها