ابروصنم

لغت نامه دهخدا

ابروصنم. [ اَ ص َ ن َ ] ( اِ مرکب )بیخ گیاهی است بر شکل آدمی نر و ماده و در ملک طبرستان بسیار میباشد. ( نزهةالقلوب ). استرنگ. سترنگ. مردم گیاه. مهرگیاه. لعبت مطلقه. لعبت معلقه. مندعوره. تفاح الجن. سابیزج. شجره سلیمان. شجرةالصنم. یبروح.

فرهنگ فارسی

بیخ گیاهی است بر شکل آدمی نر و ماده و در ملک طبرستان بسیار روید مهرگیاه

پیشنهاد کاربران

بپرس