ابروریزی کردن


معنی انگلیسی:
dishonor, shame, soil, scandalize, sully

پیشنهاد کاربران

آبروریزی کردن: سوایی یا بدنامی پدید آوردن ( چرا برای گرفتن ۱۰۰ تومان طلبت این همه آبروریزی می کنی؟ )
( صدری افشار ، غلامحسین و همکاران ، فرهنگ فارسی معاصر )
ruin one's face
scandalize

بپرس