[ویکی نور] پِرُکْلُس (Proclus) (م412 - 485)، که در منابع اسلامی ابرقُلُس، برقلس، برقلیس، یا فورقلس نامیده میشود، مهمترین فیلسوف نوافلاطونی قرن 5 میلادی است. وی پس از درگذشت دُمْنینوس لاریسایی، جانشین او در آکادمی آتن شد و به همین سبب، او را «دیادُخُس» (یعنی خلیفه یا عقیب) لقب دادهاند. در تاریخ فلسفه اسلامی، او را میشناختند و پارهای از آثار او در قدیم به عربی ترجمه شده است.
صفت دهری از آنجا بر وی اطلاق شده که در رسالهای از اندیشه یونانی قدم عالَم دفاع کرده است.
«پرکلس»، در 410 یا 412م، در قسطنطنیه متولد شد.
او شخصیتی اخلاقی و اجتماعی داشت. مارینوس در ابتدای رساله خود به ذکر صفاتِ جسمانی و فضائل اخلاقی و قدرت فکری و عقلی استادش پرداخته و نوشته است که پرکلس از بدو تولد از بنیه بدنی بسیار خوبی برخوردار بود. بینایی و شنوایی قوی و حافظهای فوقالعاده داشت. سرما و گرما او را آزار نمیداد و از کار و عبادت و تدریس و تألیف خسته نمیشد. در طول 75 سالی که عمر کرد، فقط دو بار بیمار شد. از لحاظ اخلاقی نیز جامع فضایلِ عفت، شجاعت، عدالت و حکمت یا حقیقتجویی بود. به لذات جسمانی و مال و ثروت که خانوادهاش از آن بهرهای وافی داشت، وقعی نمینهاد. به امور جزئی زندگی بیاعتنا بود. از مرگ و چیزهای دیگر که مردم از آنها میترسند، هراسی نداشت.
پرکلس از کودکی به عدالت عشق میورزید و خود انسانی منصف، نرمخو، فروتن و خوشباطن بود؛ مردی بود بافرهنگ که در همه شاخههای علمی و فلسفی درس خوانده بود و مردم در مجالس و میهمانیها از حضور او و سخنانش لذت میبردند؛ به دوستان و شاگردانش نیز بسیار وفادار بود... شخصی بود متدین و اهل عبادت و نیایش. در مراسم مذهبی که برای تصفیه نفس برگزار میشد (تئورگی)، شرکت میکرد. روزهای آخر ماه روزه میگرفت....
پدر و مادرش او را در کودکی برای تحصیلاتِ ابتدایی به لیقیه در جنوب غربی آسیای صغیر، بردند. او پس از تحصیلات ابتدایی، برای ادامه تحصیل به اسکندریه رفت و نزد یکی از سوفسطاییان به نام لِئوناس ایساریایی و همچنین نزد نحوی معروفِ مصر اُریون درس خواند. زبان لاتینی را از معلمان رُمی فراگرفت و در فن خطابه و سخنوری هم بسیار پیشرفت کرد.
صفت دهری از آنجا بر وی اطلاق شده که در رسالهای از اندیشه یونانی قدم عالَم دفاع کرده است.
«پرکلس»، در 410 یا 412م، در قسطنطنیه متولد شد.
او شخصیتی اخلاقی و اجتماعی داشت. مارینوس در ابتدای رساله خود به ذکر صفاتِ جسمانی و فضائل اخلاقی و قدرت فکری و عقلی استادش پرداخته و نوشته است که پرکلس از بدو تولد از بنیه بدنی بسیار خوبی برخوردار بود. بینایی و شنوایی قوی و حافظهای فوقالعاده داشت. سرما و گرما او را آزار نمیداد و از کار و عبادت و تدریس و تألیف خسته نمیشد. در طول 75 سالی که عمر کرد، فقط دو بار بیمار شد. از لحاظ اخلاقی نیز جامع فضایلِ عفت، شجاعت، عدالت و حکمت یا حقیقتجویی بود. به لذات جسمانی و مال و ثروت که خانوادهاش از آن بهرهای وافی داشت، وقعی نمینهاد. به امور جزئی زندگی بیاعتنا بود. از مرگ و چیزهای دیگر که مردم از آنها میترسند، هراسی نداشت.
پرکلس از کودکی به عدالت عشق میورزید و خود انسانی منصف، نرمخو، فروتن و خوشباطن بود؛ مردی بود بافرهنگ که در همه شاخههای علمی و فلسفی درس خوانده بود و مردم در مجالس و میهمانیها از حضور او و سخنانش لذت میبردند؛ به دوستان و شاگردانش نیز بسیار وفادار بود... شخصی بود متدین و اهل عبادت و نیایش. در مراسم مذهبی که برای تصفیه نفس برگزار میشد (تئورگی)، شرکت میکرد. روزهای آخر ماه روزه میگرفت....
پدر و مادرش او را در کودکی برای تحصیلاتِ ابتدایی به لیقیه در جنوب غربی آسیای صغیر، بردند. او پس از تحصیلات ابتدایی، برای ادامه تحصیل به اسکندریه رفت و نزد یکی از سوفسطاییان به نام لِئوناس ایساریایی و همچنین نزد نحوی معروفِ مصر اُریون درس خواند. زبان لاتینی را از معلمان رُمی فراگرفت و در فن خطابه و سخنوری هم بسیار پیشرفت کرد.
wikinoor: أبرقلس