ابرده

لغت نامه دهخدا

ابرده. [ اِ رِ دَ ] ( ع اِ ) سرمای صبحدم. ( مهذب الاسماء ). || سردی مزاج یا بیماری مضعف باه که پیران را افتد از غلبه رطوبت و برودت.

فرهنگ فارسی

بزرگترین دره ییلاقی در شش فرسنگی جنوب غربی مشهد که رود خانه پر آب زشک در آن جاریست و شامل ابر ده بالا و ابر ده پایین می باشد.
سرمای صبحدم سردی مزاج

پیشنهاد کاربران

ابرده معروف است بخاطر باغ هایش
اِبرِدَه : فتوریست در جماع که در مردان از غلبه برودت و رطوبت، به سبب کثرت جماع حادث می گردد. همزهٔ آن در اصل زائد است.
🎆 آبرِدَه : هی الفتور الجماع من غلبه الرطوبه و البروده، و همزتها فی الاصل زائده

بپرس