ابردان

لغت نامه دهخدا

ابردان. [ اَ رَ ] ( ع اِ ) تثنیه ابرد. بامداد و شبانگاه. ( مهذب الاسماء ). صبح و شامگاه. صبح و شام و سایه آن دو :
وزآن پس دو ماه ابردان برگذاشت
که یک روز بی پرده درگه نداشت.
فردوسی.

فرهنگ فارسی

بامداد و شبانگاه

پیشنهاد کاربران

بپرس