ابرح
لغت نامه دهخدا
ابرح. [ اَ رَ ] ( اِخ ) شهرکیست بانعمت میان پارس و اسپاهان. ( حدودالعالم ). محتمل است این صورت مصحف ابرج باشد.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی لَنْ أَبْرَحَ: هرگز حرکت نمی کنم-همیشه می مانم
معنی لَا أَبْرَحُ: آرام نگیرم
ریشه کلمه:
برح (۳ بار)
کنار شدن. در مجمع البیان آمده: «بَرِحَ الرجل براحاً: اذا تَنَحّی عن موضعه» این کلمه در قرآن مجید فقط در معنای کنار شدن و شبیه آن به کار رفته ولی چون با کلمه نفی همراه است افاده اثبات میکند، که نفی با نفی مفید اثبات است هرگز از این زمین کنار نمیشویم تا پدرم اجازه دهد. گفتند هرگز از عبادت آن کنار نمیشویم و بدان عبادت میکنیم تا موسی به سوی ما بازگردد.
معنی لَا أَبْرَحُ: آرام نگیرم
ریشه کلمه:
برح (۳ بار)
کنار شدن. در مجمع البیان آمده: «بَرِحَ الرجل براحاً: اذا تَنَحّی عن موضعه» این کلمه در قرآن مجید فقط در معنای کنار شدن و شبیه آن به کار رفته ولی چون با کلمه نفی همراه است افاده اثبات میکند، که نفی با نفی مفید اثبات است هرگز از این زمین کنار نمیشویم تا پدرم اجازه دهد. گفتند هرگز از عبادت آن کنار نمیشویم و بدان عبادت میکنیم تا موسی به سوی ما بازگردد.
wikialkb: أَبْرَح
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید