[ویکی فقه] ابواسحاق ابراهیم بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس(۸۲-۱۳۲ق/۷۰۱-۷۵۰م) شناخته شده به ابراهیمِ امام، رهبر جنبش عباسیان علیه خلافت امویان بود. ابراهیم امام برادر سفاح و منصور دوانیقی -نخستین و دومین خلیفگان عباسی- بود.
پدر ابراهیم امام، محمد بن علی به تحریک ابوهاشم عبداللـه بن محمد بن حنفیّه، پس از مرگ ابوهاشم دست به کار دعوت سرّی بر ضدّ امویان شد و در حُمَیمه، از توابع عَمّان، جای گرفت و آن جا را مرکز فعّالیّت خویش قرار داد. ابراهیم در همان جا از یک کنیز بربری به نام سلمی به دنیا آمد
ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۴۲۳،بیروت، ۱۴۰۲ق.
برای پژوهش دربارۀ فعّالیّت های سیاسی ابراهیم و نقش وی در فرو افکندن حکومت اموی که اندکی پس از مرگ او تحقّق یافت، باید به نقش خراسانیان که بی تردید بیش از دیگران در قبول دعوت، رغبت نشان دادند، توجه کرد، زیرا هدف عباسیان دست کم تا آن جا که مربوط به نبرد با امویان بود، با خواسته های ایرانیانی که سخت زیر فشار فرمانروایان متمایل به اشرافیّت عرب بودند، هماهنگی داشت. وانگهی، چنانکه از محمد بن علی پدر ابراهیم نقل کرده اند، وی به دلایل سیاسی و دینی، عراق و شام و جزیره را برای نشر دعوت عباسی مناسب نمی دانست، بلکه فقط خراسان را برای این کار شایسته می دید و به پشتیبانی خراسانیان امیدوار بود. گذشته از آن، رقابت سیاسی میان گروه های عربِ ساکنِ خراسان و گرایش جمعی از آن ها ــ یمانیان ــ به نهضت عباسی، عامل مهم توجه امام به خراسان بود.
ابن طقطقی، محمد بن علی، تاریخ فخری، ج۱، ص۱۹۲، ترجمۀ محمد وحید گلپایگانی، تهران، ۱۳۶۰ش.
ابراهیم خواستۀ سران دعوت در عراق و خراسان را مبنی بر صدور فرمان قیام نپذیرفت، اما برای پیشبرد هدف خویش، دو امر مهم را که نشان دهندۀ هوشمندی و تسلّط او بر اوضاع سیاسی زمان بود، نصب العین خود ساخت: یکی آن که فرمان داد داعیان، مردم را به اطاعت شخصی از خاندان پیامبر (الرّضا من اهل البیت) ــ بی ذکر نام خاصی ــ فرا خوانند. او نیک می دانست که اگر نام خویش را آشکار سازد، نه تنها در معرض خطر دستگیری از سوی حاکمان اموی خواهد بود، بلکه امکان دارد که همۀ مخالفان دستگاه اموی و مهم تر از همه شیعیان، به اطاعت وی گردن ننهند. دوم آن که دعوت عباسی را دعوتی برای خونخواهی اهل بیت پیامبر که به دست حاکمان اموی کشته شده بودند، نمایاند تا روح انتقام را در شیعیان بدمد و آنان را با خود یار سازد. این تدبیرها به افزایش طرفداران دعوت انجامید. گویا در ۱۲۸ق/۷۴۶م هنگام آن رسیده بود که ابراهیم به توصیۀ سلیمان بن کثیر و ابوسلمۀ خلال که به پایمردی پدرزن خویش بکیر بن ماهان، پس از درگذشت او (۱۲۷ق/۷۴۵م) به ریاست داعیان کوفه دست یافته بود،
ابن طقطقی، محمد بن علی، تاریخ فخری، ج۱، ص۲۰۷_۲۰۸، ترجمۀ محمد وحید گلپایگانی، تهران، ۱۳۶۰ش.
...
پدر ابراهیم امام، محمد بن علی به تحریک ابوهاشم عبداللـه بن محمد بن حنفیّه، پس از مرگ ابوهاشم دست به کار دعوت سرّی بر ضدّ امویان شد و در حُمَیمه، از توابع عَمّان، جای گرفت و آن جا را مرکز فعّالیّت خویش قرار داد. ابراهیم در همان جا از یک کنیز بربری به نام سلمی به دنیا آمد
ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۴۲۳،بیروت، ۱۴۰۲ق.
برای پژوهش دربارۀ فعّالیّت های سیاسی ابراهیم و نقش وی در فرو افکندن حکومت اموی که اندکی پس از مرگ او تحقّق یافت، باید به نقش خراسانیان که بی تردید بیش از دیگران در قبول دعوت، رغبت نشان دادند، توجه کرد، زیرا هدف عباسیان دست کم تا آن جا که مربوط به نبرد با امویان بود، با خواسته های ایرانیانی که سخت زیر فشار فرمانروایان متمایل به اشرافیّت عرب بودند، هماهنگی داشت. وانگهی، چنانکه از محمد بن علی پدر ابراهیم نقل کرده اند، وی به دلایل سیاسی و دینی، عراق و شام و جزیره را برای نشر دعوت عباسی مناسب نمی دانست، بلکه فقط خراسان را برای این کار شایسته می دید و به پشتیبانی خراسانیان امیدوار بود. گذشته از آن، رقابت سیاسی میان گروه های عربِ ساکنِ خراسان و گرایش جمعی از آن ها ــ یمانیان ــ به نهضت عباسی، عامل مهم توجه امام به خراسان بود.
ابن طقطقی، محمد بن علی، تاریخ فخری، ج۱، ص۱۹۲، ترجمۀ محمد وحید گلپایگانی، تهران، ۱۳۶۰ش.
ابراهیم خواستۀ سران دعوت در عراق و خراسان را مبنی بر صدور فرمان قیام نپذیرفت، اما برای پیشبرد هدف خویش، دو امر مهم را که نشان دهندۀ هوشمندی و تسلّط او بر اوضاع سیاسی زمان بود، نصب العین خود ساخت: یکی آن که فرمان داد داعیان، مردم را به اطاعت شخصی از خاندان پیامبر (الرّضا من اهل البیت) ــ بی ذکر نام خاصی ــ فرا خوانند. او نیک می دانست که اگر نام خویش را آشکار سازد، نه تنها در معرض خطر دستگیری از سوی حاکمان اموی خواهد بود، بلکه امکان دارد که همۀ مخالفان دستگاه اموی و مهم تر از همه شیعیان، به اطاعت وی گردن ننهند. دوم آن که دعوت عباسی را دعوتی برای خونخواهی اهل بیت پیامبر که به دست حاکمان اموی کشته شده بودند، نمایاند تا روح انتقام را در شیعیان بدمد و آنان را با خود یار سازد. این تدبیرها به افزایش طرفداران دعوت انجامید. گویا در ۱۲۸ق/۷۴۶م هنگام آن رسیده بود که ابراهیم به توصیۀ سلیمان بن کثیر و ابوسلمۀ خلال که به پایمردی پدرزن خویش بکیر بن ماهان، پس از درگذشت او (۱۲۷ق/۷۴۵م) به ریاست داعیان کوفه دست یافته بود،
ابن طقطقی، محمد بن علی، تاریخ فخری، ج۱، ص۲۰۷_۲۰۸، ترجمۀ محمد وحید گلپایگانی، تهران، ۱۳۶۰ش.
...
wikifeqh: ابراهیم_امام_ابواسحاق_ابراهیم_بن_محمد