ابدیده کردن


معنی انگلیسی:
quench

مترادف ها

temper (فعل)
میزان کردن، مخلوط کردن، اب دادن، ملایم کردن، ابدیده کردن، درست ساختن، درست خمیر کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس