ابدارو

لغت نامه دهخدا

( آبدارو ) آبدارو. ( اِ مرکب ) زفت رومی. || مومیایی. و محمدبن زکریای رازی دوای دیگری را به این اسم خوانده. ( تحفه ).

فرهنگ فارسی

( آبدارو ) ( اسم ) ۱ - زفت رومی ۲ - مومیایی
زفت رومی مومیایی

فرهنگ معین

( آبدارو ) (اِمر. )۱ - زفت رومی . ۲ - مومیایی .

پیشنهاد کاربران

بپرس