ابجی
/~Abji/
مترادف ابجی: ( آبجی ) آباجی، اخت، باجی، خواهر، دده، شاباجی، همشیره
متضاد ابجی: ( آبجی ) داداش، برادر
برابر پارسی: ( آبجی ) خواهر، همشیره
لغت نامه دهخدا
آبجی. [ ب َ ] ( ص نسبی ) ظاهراً منسوب به آبج معرب آبه ( آوه )، و محتمل است که آبج محلی دیگر باشد.
فرهنگ فارسی
خواهر
آباجی، مخفف کلمه ترکی آغاباجی به معنی خواهر، منسوب به آبج یا آبه، از مردم آبه
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
گویش مازنی
جدول کلمات
خواهر, همشیره
پیشنهاد کاربران
آبجی ربطی به زبان های دیگه نداره که بعضیا میگن آب جی یعنی مثل آب زلال و شفاف آخع برادر من چه ربطی به آب داره آخه ؟ اولا اون آب جی نیست آبجی هست. در زبان ترکی به خواهر بزرگ آبلا میگن میگن ( به ترکی استانبولی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
Abla ) آبجی هم در واقع برگرفته از همین آبلا هست به معنی خواهر بزرگ. جی هم شاید پسوند باشه که به مرور زمان بهش اضافه شده. شایدم احتمال داره از واژه آغا باجی گرفته باشه نمی دونم ولی نظریه اولی به نظرم منطقیه
ابجی ب انگلیسی چطور مینویسن
ابجی ب انگلیسی چطور ینویسن
واژه آبجی
معادل ابجد 16
تعداد حروف 4
تلفظ 'ābji
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [ترکی، مخففِ آغاباجی] ‹آباجی› [عامیانه]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی 'Abji
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
... [مشاهده متن کامل]
منبع فرهنگ فارسی معین
لغت نامه دهخدا
واژه آبجی صد درصد ترکی است پارسی گفتن این واژه اشتباه است.
معادل ابجد 16
تعداد حروف 4
تلفظ 'ābji
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [ترکی، مخففِ آغاباجی] ‹آباجی› [عامیانه]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی 'Abji
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
... [مشاهده متن کامل]
منبع فرهنگ فارسی معین
لغت نامه دهخدا
واژه آبجی صد درصد ترکی است پارسی گفتن این واژه اشتباه است.
( آبجی ) آبجی. ( از ترکی ، اِ مرکب ) ( از ترکی ِ آغاباجی ، مرکب از: آغا، سید و سیده باجی ، خواهر ) در تداول خانگی ، خواهر.
آبجی. [ ب َ ] ( ص نسبی ) ظاهراً منسوب به آبج معرب آبه ( آوه ) ، و محتمل است که آبج محلی دیگر باشد.
... [مشاهده متن کامل]
فرهنگ فارسی
( آبجی ) ۱ - خواهر خواهربزرگ . ۲ - در خطاب بزنان گویند .
خواهر
آباجی، مخفف کلمه ترکی آغاباجی به معنی خواهر، منسوب به آبج یا آبه، از مردم آبه
آبجی. [ ب َ ] ( ص نسبی ) ظاهراً منسوب به آبج معرب آبه ( آوه ) ، و محتمل است که آبج محلی دیگر باشد.
... [مشاهده متن کامل]
فرهنگ فارسی
( آبجی ) ۱ - خواهر خواهربزرگ . ۲ - در خطاب بزنان گویند .
خواهر
آباجی، مخفف کلمه ترکی آغاباجی به معنی خواهر، منسوب به آبج یا آبه، از مردم آبه
( آبجی ) آبجی. ( از ترکی ، اِ مرکب ) ( از ترکی ِ آغاباجی ، مرکب از: آغا، سید و سیده باجی ، خواهر ) در تداول خانگی ، خواهر.
آبجی. [ ب َ ] ( ص نسبی ) ظاهراً منسوب به آبج معرب آبه ( آوه ) ، و محتمل است که آبج محلی دیگر باشد.
آبجی. [ ب َ ] ( ص نسبی ) ظاهراً منسوب به آبج معرب آبه ( آوه ) ، و محتمل است که آبج محلی دیگر باشد.
آبجی در ترکی باجی است
ابجی هم یک کلمه پارسی چون ترکیش شه کوس کاردش ابجی فقط پارسی است.
معنی
اسم
من
چه
است
اینگلیسی
اسم
من
چه
است
اینگلیسی
جی در سنسکریت به معنی مقدس و ارجمند است و از اونجایی که واژه های ترکی بیشتر از سغدی ( زبانی ایرانی و هند و اروپایی و همخانواده سنسکریت ) است ، شاید این واژه ریشه سغدی داشته باشد ، در گیلگی به مادر " abji" میگن ، نه به خواهر .
همشیره . . . . . . خواهر . . . . .
احتمالا از کلمه چینی Jie Jie به معنی خواهر بزرگتر اومده
داداش کلمه ی ترکی است به معنی برادر
مثل یولداش، دیلداشو. . .
درستش داتاش هستش
به معنی کسی که پشتت دربیاد ( دالی داش )
مترادفش در ترکی بازم هست Ağabey که به اختصار �Be گفته میشه
... [مشاهده متن کامل]
بئی هم به تنهایی میشه داماد
دوست عزیزمون که گفته افغانی است باید بگم دوست عزیز افغان ها همه فارس نیستند همان طور که میدونید بخش از افغان ها ترک هستند 🙂
مثل یولداش، دیلداشو. . .
درستش داتاش هستش
به معنی کسی که پشتت دربیاد ( دالی داش )
مترادفش در ترکی بازم هست Ağabey که به اختصار �Be گفته میشه
... [مشاهده متن کامل]
بئی هم به تنهایی میشه داماد
دوست عزیزمون که گفته افغانی است باید بگم دوست عزیز افغان ها همه فارس نیستند همان طور که میدونید بخش از افغان ها ترک هستند 🙂
آبِ ترکی نیست عزیزم، بلکه افغانی است به معنای مادر .
یعنی دلسوز بعد از مادر. جی هم اردو است به معنای بله و اوکی.
یعنی بله واقعا فقط خواهر هست که میتواند جای مادر را پر کند.
بدرود.
فدای همه تون.
بوس بوس . . . 😏😏😅😅
.
یعنی دلسوز بعد از مادر. جی هم اردو است به معنای بله و اوکی.
یعنی بله واقعا فقط خواهر هست که میتواند جای مادر را پر کند.
بدرود.
فدای همه تون.
بوس بوس . . . 😏😏😅😅
.
آبجی� ( لغت نامه دهخدا ) : آبجی. ( از ترکی، اِ مرکب ) ( از ترکی ِ آغاباجی، مرکب از: آغا، سید و سیده باجی، خواهر ) در تداول خانگی، خواهر.
آبجی� ( فرهنگ عمید ) : خواهر، آبجی� ( فارسی به ترکی ) : 1 ) abla, b�y�k kız kardeş, 2 ) bayanlara hitap ederken saygı i�in kullanılan bir unvanآبجی�
آبجی� ( فرهنگ عمید ) : خواهر، آبجی� ( فارسی به ترکی ) : 1 ) abla, b�y�k kız kardeş, 2 ) bayanlara hitap ederken saygı i�in kullanılan bir unvanآبجی�
آبجی یا آباجی از دو بخش آ ( آغا، بزرگ ) و باجی ( بچه، تخم ) ساخته شده است و در کل به معنی بچه بزرگ تر و سرپرست و پرستار دیگر بچه ها است. امروز در زبان تورکی پرستار را همشیره ( hemşire ) میگویند که در پارسی به معنی خواهر است.
خواهر به هیج معنی خاصی نداره خواهر رنگ بویش مثل مادرست مهربونیش حد ندارد
آباجی، اخت، باجی، خواهر، دده، شاباجی، همشیره
= آباجیْ = آغاباجی = آغا ( پیشونداحترام برای خانمها ) باجی ( خواهر ) = خواهر مکرمه و بزرگوار
ربطی به آب و زلالی ندارد
آبِ در ترکی به معنای برادر است احتمالا خیلی ها کلمه abe رو در مکالمات ترکی شنیدن
آبِچی به معنی کسی که از برادر محافظت میکند یا به عبارتی مادر دوم
پسوند چی در ترکی به معنی نگهدارنده ، صاحب و . . . است که در کلمه آبجی به جی تبدیل شده
آبِ در ترکی به معنای برادر است احتمالا خیلی ها کلمه abe رو در مکالمات ترکی شنیدن
آبِچی به معنی کسی که از برادر محافظت میکند یا به عبارتی مادر دوم
پسوند چی در ترکی به معنی نگهدارنده ، صاحب و . . . است که در کلمه آبجی به جی تبدیل شده
خواهر
ترکیبی از دو کلمه: آب و جی: واژه ترکی - پاک و زلال، گوارا - روان، جاری - درخشان و طلایی و. . .
یعنی: آب شفاف و زلالی که در مزرعه وکشتزار و. . . جاری می شود.
امروزه مانند واژه داداش>>> واژه ای مرکّب است!
یعنی: آب شفاف و زلالی که در مزرعه وکشتزار و. . . جاری می شود.
امروزه مانند واژه داداش>>> واژه ای مرکّب است!
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)