معنی اصطلاح -> ابتدابه ساکنبی مقدمه؛ بدون تهیه ی مقدمات لازممثال: چنین موضوعی را نمی توان ابتدابه ساکن مطرح کرد، اول باید مقدمه چینی کرد و صغرا و کبرا آورد و بعد وارد موضوع شد.