اباه
لغت نامه دهخدا
ابأه. [ اِءَ ] ( ع مص ) قصاص کردن. || با مأوی بردن. || بازگردانیدن. || گریختن. || پوست را دباغت کردن. پیراستن پوست را.
ابأه. [ اِ ءَ ] ( ع مص ) سر باززدن اندر کاری. فروگذاشتن طاعت.
ابأه. [ اَ ] ( ع اِ ) یک نی.
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید