ابانت

لغت نامه دهخدا

ابانت. [ اِ ن َ ] ( ع مص ) اِبانه. پیدا کردن. آشکار کردن. روشن کردن. هویدا کردن. || آشکار گفتن. || پیدا شدن. آشکار شدن. هویدا شدن. || پیدائی. ظهور. روشنی. هویدائی. آشکاری. بداهت. || جدا کردن. || بشوی دادن دختر را.

ابانت. [ اِ ن َ ] ( ع اِ ) ابانه. دارودسته. ایل و اُبَه.

فرهنگ فارسی

آشکارکردن، واضح ساختن، هویداساختن، جداکردن ، پیداشدن، آشکارشدن
۱ - ( مصدر ) پیدا کردن روشن کردن هویدا کردن روشن کردن هویدا کردن . ۲ - ( مصدر ) پیدا شدن آشکار شدن هویدا شدن . ۳ - ( اسم ) پیدایی ظهور روشنی
دار و دسته

فرهنگ معین

(اِ نَ ) [ ع . ابانة ] = ابانه : ۱ - (مص م . ) آشکار کردن ، واضح ساختن . ۲ - (مص ل . ) پیدا شدن ، ظهور.

فرهنگ عمید

۱. آشکار کردن، واضح ساختن، هویدا ساختن.
۲. جدا کردن.
۳. پیدا شدن، آشکار شدن.

پیشنهاد کاربران

بپرس