دیکشنری
مترجم
بپرس
اباعد
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
اباعد. [ اَ ع ِ ] ( ع ص ، اِ )ج ِ ابعد. دوران. دورترینان. بیگانگان. خلاف اقارب.
فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع : ابعد ۱ - دوران بیگانگان . ۲ - دورتران مقابل اقارب .
فرهنگ معین
(اَ عِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ ابعد، بیگانگان ، آنان که نسبت دور دارند.
فرهنگ عمید
کسانی که نسبت دورتری با شخص دارند.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها