اباد داشتن

پیشنهاد کاربران

آباد داشتن ؛ آباد کردن. آباد ساختن :
بدو گفت رستم که دل شاد دارد
بدانش روان و تن آباد دار.
فردوسی.
آباد داشتن ؛ آباد کردن. آباد ساختن :
جهان یکسر آباد دارم بداد
همه زیردستان بمانند شاد.
فردوسی.
بدو گفت رستم که جان شاد دار
بدانش روان و تن آباد دار.
فردوسی.

بپرس