اباحت


مترادف اباحت: جایز شمردن، جواز، حلال کردن، روایی، مباح دانستن

متضاد اباحت: تحریم

معنی انگلیسی:
giving liberty, allowing, free-thinking

لغت نامه دهخدا

اباحت. [ اِ ح َ ] ( ع مص ) اباحه. مباح کردن. حلال کردن. جائز داشتن. روا شمردن. حلیت. جواز. روائی. دستوری. رخصت. مقابل حَظْر و تحریم و منع :
کاین اباحت زین جماعت فاش شد
رخصت هر مفلس قلاش شد.
مولوی.
|| غارت کردن. || از بیخ برکندن. || ظاهر کردن راز.

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) مباح کردن حلال کردن جایز دانستن مقابل تحریم حرام کردن . ۲ - ( اسم ) جواز روایی . ۳ - عبارتست از نداشتن اعتقاد بوجود تکلیف و روا داشتن ارتکاب محرمات .

فرهنگ معین

(اِ حَ ) [ ع . اباحة ] (مص م . ) ۱ - حلال کردن ، روا دانستن . ۲ - جایز. ۳ - به تکلیف اعتقادی نداشتن و انجام محّرمات را جایز دانستن .

پیشنهاد کاربران

بپرس