ابا

/~ebA/

مترادف ابا: امتناع، انکار، حاشا، احتراز، خودداری، سرپیچی، سرکشی، نافرمانی، تکبر، نخوت

برابر پارسی: ( آبا ) پدران | تن زدگی، روی تافت، رویگردانی، سرباززدن، سرپیچی

معنی انگلیسی:
refusal, scruple

لغت نامه دهخدا

( آبا ) آبا. ( از ع ، اِ ) در تداول فارسی ، آباء :
تا آدم و حوا که شدند اصل تناسل
هستی ملک و شاه به اجداد و به آبا.
مسعودسعد.
ای خرابات جوی پرآفات
پسر خر توئی و خر آبات.
سنائی ( حدیقه ).

ابا. [ اَ ] ( حرف اضافه ) ( مخفف اباک ) با. وا. فا. مع. وَ. همراه ِ. بمعیت ِ :
چرا این مردم دانا و زیرکسار وفرزانه
به تیمار و عذاب اندر، ابا دولت به پیکار است
اگر گل کارد او صد برگ ابا زیتون ز بخت او
برِ زیتون و آن گلبن بحاصل خنجک و خار است.
خسروی.
دُم سگ بینی ابا بتفوز سگ
خشک گشته کش نجنبد ایچ رگ.
رودکی.
نیز ابا نیکوان نماندت جنگ فند
لشکر فریاد نی خواسته نی سودمند.
رودکی.
ابابرق و با جستن صاعقه
ابا غلغل رعد در کوهسار.
رودکی.
سوی شاه هیطال شد ناگهان
ابا لشکر و گنج و چندی مهان.
فردوسی.
هر آنکس که از شهر بغداد بود
ابا نیزه و تیغ پولاد بود.
فردوسی.
نیای من آهنگر کاوه بود
که با فرّ و برز و ابا یاره بود.
فردوسی.
ز قلب سپاه اندر آمد چو کوه
ابا ده هزار آزموده گروه.
فردوسی.
تهمتن سوی شاه بنهاد روی
ابا شادکامی و با رنگ و بوی
ابا زال سام نریمان بهم
بزرگان کابل همه بیش و کم.
فردوسی.
جهاندار بنشست و کاوس کی
دو شاه سرافراز و دو نیک پی
ابا رستم گرد و دستان بهم
همی گفت کاوس هر بیش و کم.
فردوسی.
بیامد کنون چون هزبر ژیان
بکین پدر تنگ بسته میان
ابا نامداران لشکر بهم
چو سام نریمان و گرشاسب جم.
فردوسی.
ز قلب سپه گیو شد پیش صف
خروشان و بر لب برآورده کف
ابا نامداران گودرزیان
کز ایشان بدی راه سود و زیان.
فردوسی.
برِ دختر آمد همی گژدهم
ابا نامداران و گردان بهم.
فردوسی.
یکی تخت زرین بلورینْش پای
نشسته بر او بر، جهان کدخدای
ابا پهلوانان ایران بهم
همی رای زد شاه بر بیش و کم.
فردوسی.
کمر بر میان بسته رستم چو باد
بیامد گرازان ابا کیقباد.
فردوسی.
سوی زادفرخ شدند آن سه مردبیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( آبا ) جمع اب . ۱ - پدران اجداد : آبا و اجداد ما برین عقیده بودند . ۲ - کشیشان ( مسیحی ) آبائ کلیسا آبائ کنیسه . یا آبائ سبعه هفت پدران آبائ سبعه . یا آبائ علوی . پدران آسمانی
در تداول فارسی آبائ
پدران، اجداد
( از اسمائ سته ) اب پدر ابو
بلغت زند و پازند بمعنی شیر باشد که عرباناین گویند .

فرهنگ معین

( اَ ) [ په . ] (حر اض . ) با، همراه .
( ~. ) [ ع . ] (اِ. ) پدر.
(اَ یا اِ ) [ په . ] (اِ. ) = وا: آش . به حذف همزه نیز خوانده می شود مانند: جوجه با، شوربا.
( اِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) سرباز زدن ، سر - پیچیدن . ۲ - خودداری کردن . ۳ - (اِمص . ) سرکشی ، نافرمانی . ۴ - نخوت ، تکبر.

فرهنگ عمید

( آبا ) ۱. [جمعِ اَب] = اب
۲. اجداد.
* آباء سبعه: [قدیمی]
۱. هفت پدر، هفت پدران.
۲. [مجاز] هفت ستاره، هفت سیاره.
* آباء علوی: [قدیمی]
۱. پدران آسمانی.
۲. [مجاز] هفت سیاره، هفت فلک، هفت سپهر.
پدر.
خودداری کردن از انجام کاری، سر باز زدن، سرپیچی، امتناع.
= با۲: هر ابایی که درخورد به بساط / وآورد درخورنده رنگ نشاط (نظامی۴: ۶۳۰ )، زآن طبخ ها که دیگ سلامت همی پزد / خوش خوارتر ز فقر ابایی نیافتم (خاقانی: ۷۸۴ ).
= با۱: ابا هرکه پیمان کنم بشکنم / بَرو بیخ رادی به خاک افکنم (فردوسی: ۸/۲۳۶ حاشیه )، ابا برق و با جستن صاعقه / ابا غلغل رعد در کوهسار (رودکی: ۵۰۱ ).

گویش مازنی

( آبا ) /aabbaa/ پدر بزرگ

واژه نامه بختیاریکا

( اَبا (وا با) ) بهمراه؛ با

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
ابب (۱ بار)

به فتح همزه و تشدید باء، به معنى گیاهان خودرو و چراگاهى است که آماده چریدن حیوانات و یا جمع آورى گیاهان باشد و در اصل معنى «آمادگى» را مى‏بخشد و از آن جا که این گونه چراگاهها آماده بهره‏بردارى است، به آن «ابّ» گفته شده است. بعضى نیز گفته‏اند منظور از «ابّ» میوه‏هایى است که قابل خشک کردن و ذخیره کردن براى زمستان است، به مناسبت این که همیشه آماده بهره‏بردارى است.
(بتشدید یاء) چراگاه. در مفردات و نهایه گوید: چراگاهى که براى چریدن و چیدن آماده است. در اقرب الموارد گفته گیاهان خودرو که چهارپایان خورند. عبس_٣١ کلام مجمع نیز نظیر مفردات و نهایه است. باید دانست مراد ازآن در آیه، علفهاى خود رواست زیرا که «ابّ» مفعول «اَنبتنا» است و روئیدن در علفهاست نه در محلّ آنها و آنجا که چراگاه معنى شده محل بالتبع مراد است. این کلمه در کلام اللّه مجید فقط یکبار یافته است و اصل آن چنانکه اهل لغت گفته‏اند به معنى تَهیّاءِ و آمادگى است: «اَبّ للسیراباً تَهیّاءَله» در نهایه گفته: در حدیث قُسّ بن ساعده هست: «فجعل برتع اَبّاً». یکى از محققین پس از نقل اقوال علما در معنى «اَبّ» احتمال داده که واو در «وابّا» جزءِ کلمه است و آن بى تشدید مى‏باشد، آیه: «وفاکهة و ابّا» مرکب است از دو لفظ «فاکهة» به معنى میوه و «وأباً» به معنى درشت و شاداب و گوناگون على هذا بقول ایشان و او عاطفه نیست، و «وأب» بر وزن دهر صفت «فاکهة» است. و آنگاه احتمال خویش را نزدیک به یقین دانسته است. روح سخن ایشان در این احتمال آن است که اهل لغت و تفسیر معناى صریحى و روایت صحیحى درباره این کلمه نگفته و نقل نکرده‏اند. ولى براى «وأب» معناى روشنى است، ایضاً مى‏گوید: علماى لغت «اَبّ» را دخیل و غیر عربى گفته‏اند. (دیوان دین ص 106 - 124). نگارنده پس از تعمق و دقت، تحقیق ایشان را مورد قبول ندانستم زیرا اولا: هیچ یک از قُرّاءِ باءِ «ابّ» را بى تشدید نخوانده است. ثانیا: در آنصورت تناسب و معنى آیات درست نخواهد بود که آیات بدین قرارند: «فَانْبَتْنا فیها حَبَّاً. و عِنَباً وَ قَضَباً. وَ زَیتوُناً وَ نَخْلَاً. وَ حَدائِقَ غُلباً. وَفاکِهَةً وَ اباً. مَتاعاً لَکُمْ وَ لِاَنَعْامکُمْ» در این آیات چنانکه مى‏بینیم فرموده: از زمین براى شما دانه، انگور، تره، زیتون، درخت خرما باغهاى انبوه یا درختان بزرگ، میوه و چراگاه رویاندیم. پس از آن مى‏فرماید: اینها متاعند براى شما و چهارپایان شما. معلوم است که انگور، تره و غیره معمولاً خوراک انسان است، اگر «أبّاً» را و أب خوانده و وصف فاکهه بدانیم و درشت معنى کنیم به جمله «متاعاً... لانعامکم» محلّى باقى نخواهد ماند زیرا مذکورات ما قبل، همه «متاعاً لکم» اند و اینکه قضب به معنى یونجه است و در صحاح گوید آن اسفست (اسپست: یونجه) فارسى است مطلبى تمام نمى‏شود زیرا ظاهراً مراد از آن در آیه تره خوردنى است و به مناسبت آنکه پشت سر هم چیده مى‏شود قضب گفته شده وانگهى اگر یونجه باشد براى اَنعام کافى نیست. اما اگر «اَبّ» را چراگاه بگیریم مطلب تمام خواهد بود. ثالثاً: وصف فاکهه در آیات دیگر مؤنث آمده مثل «فاکهة کثیرة» ، ، ، لازم بود در آیه ما نحن فیه گفته شود: «فاکهة و أبة» تا صفت با موصوف در تأنیث موافق باشد، و لفظ و أب از صفات مشترک نیست تا مذکر و مؤنث در آن یکسان باشد و در لغت آنگاه که موصوفش مؤنث باشد آمده: «قِدر و أبة» و نیز آمده «اناءِ وَ أبٌ» (اقرب الموارد). وانگهى وَأب بمعنى ضخیم و واسع، وصف میوه استعمال نشده بلکه وصف کاسه، گودال و نظیر آنها آمده است نویسنده فوق الذکر پس از توجّه به این نکته استعمال آن را در میوه درشت معناى مُوَلّد (تازه) گرفته است تا اشکالى وارد نشود. در خاتمه لازم است بدانیم: اَبّ از اوّل پر ماجرى است. شیخ مفید رحمةاللّه در ارشاد نقل میکند: از ابوبکر راجع به لفظ اَبّ سئوال شد در جواب گفت: فاکهه را مى‏شناسیم اَمّا اَبّ خدا به آن داناتر است. این سخن به امیرالمؤمنین «علیه السلام» رسید فرمود: سبحان اللّه آیا ندانسته که اَبّ علف و چراگاه است و خدا در «فاکهة وَ اَبّاً» نعمتهاى خود را که بر خلق و چهار پایان داده مى‏شمارد؟! ز مخشرى در کشاف ذیل آیه فوق قسمتى از روایت را نقل کرده و نظیر آن را از عمر نقل مى‏کند و در مقام اعتذار مى‏گوید: همت آنها مصروف به عمل بود نه بدانستن آنچه مورد عمل نبود. علّامه امینى در الغدیر ج 7 ص 103 و ج 6 ص 100 قول ابن حجر شارح صحیح بخارى را نقل کرده که گفته: بقولى اَبّ دخیل است و عربى نیست. مؤیّد این قول خِفاءِ معنى آن بر شیخین است. آنگاه فرمود: احدى از اهل لغت به دخیل بودن آن اشاره نکرده‏اند. نگارنده نیز در صحاح و قاموس و اقرب و نظیر آنها، ندیدم که به دخیل بودن آن اشاره‏اى شده باشد.

دانشنامه عمومی

آبا. آبا ( به سوئدی: ABBA، مخفف نام اعضای گروه: Agnetha , Benny , Björn , Anni - Frid ) پرفروش ترین گروه موسیقی پاپ دههٔ ۷۰ میلادی بود. [ ۱] این گروه توسط دو زوج تشکیل شد و یکی از پرفروش ترین گروه های تاریخ است. این گروه سوئدی در سال ۱۹۷۲ با حضور بنی آندِشون و بیورن اولویوس آهنگ سازان گروه، و به همراه آنی - فرید لینگستاد و آنگنیه تا فلتسکوگ خوانندگان گروه، در استکهلم شکل گرفت و تا سال ۱۹۸۲ به فعالیت خود ادامه داد. آلبوم های آبا در مجموع بیش از ۳۷۰ میلیون نسخه فروش داشته است. این گروه در سپتامبر ۲۰۲۱ از پیوستن دوباره اعضا به هم و شروع فعالیت دوباره هنری گروه بعد از ۴۰ سال با انتشار یک آلبوم خبر دادند. [ ۲] [ ۳]
جدایی این گروه پرطرفدار با جدایی زوج بیورن و اجنتا از هم آغاز شد و گرچه زوج دیگر سعی در نگهداری گروه کردند اما با جدایی آن دو نیز از هم گروه بدون فعالیت ماند و امید طرفداران گروه را برای ادامهٔ فعالیتشان از بین برد. این گروه هنوز هم به عنوان یکی از پرفروش ترین گروه های پاپ در کل تاریخ مطرح می شود و خلاقیت این گروه در آن زمان در زمینهٔ خودشان بقدری بالا بود که رکورد فروش را حتی در آمریکا زدند. آهنگ های معرف این گروه از جمله «بده! بده! بده!» و «ملکه رقصان»، «اس اواس» و… هنوز هم شنیده می شود. بسیاری از آهنگ های این گروه مورد بازخوانی قرار گرفته است.
آبا در سال ۲۰۲۱ دوباره شروع به فعالیت کرده است و چند ترانه جدید منتشر کرد و در آلبوم جدید خود با نام سفر از جمله تک آهنگی با نام «تنها یک خیال» قرار داد.
• آنی - فرید لینگستاد
• آنگنیه تا فلتسکوگ
بنی آندِشون
• بیورن اولویوس
• ۱۹۷۳ - رینگ رینگ
• ۱۹۷۴ - واترلو
• ۱۹۷۵ - آبا
• ۱۹۷۶ - ورود
• ۱۹۷۷ - آلبوم
• ۱۹۷۹ - آیا می خواهی
• ۱۹۸۰ - سوپر تروپر
• ۱۹۸۱ - دیدارکنندگان
• ۲۰۲۱ - سفر
عکس آبا

آبا (آلبوم). «آبا» سومین آلبوم استودیویی ابرگروه سوئدی موسیقی پاپ آبا است که در ۲۱ آوریل ۱۹۷۵ منتشر شد و سه ترانه بسیار موفق به نام های «اس اواس»، «دارم، دارم، دارم، دارم، دارم» و «ماما میا» در آن عرضه شد. [ ۳]
منبع:[ ۴]
[ ۵]
[ ۶]
یادداشت
• ^  a یعنی آن فرد تنظیم کننده موسیقی بوده اند.
عکس آبا (آلبوم)

آبا (روسیه). آبا ( به لاتین: Aba ) یک رود در روسیه است که در استان کمروو واقع شده است. [ ۱]
عکس آبا (روسیه)عکس آبا (روسیه)

آبا (مجارستان). آبا ( مجاری: Aba ) یک سکونتگاه مسکونی در مجارستان است که در فیر واقع شده است. [ ۱]
عکس آبا (مجارستان)عکس آبا (مجارستان)عکس آبا (مجارستان)

ابا (جمهوری آفریقای مرکزی). ابا ( به لاتین: Abba ) یک منطقهٔ مسکونی در جمهوری آفریقای مرکزی است که در نانا - مامبره واقع شده است. [ ۱]
عکس ابا (جمهوری آفریقای مرکزی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

اَبّا (Abba)
(در زبان آرامی به معنی «پدر»، همانند کلمۀ «اب» عربی) در تلمود۱ بابلی، لفظی که فرزندان به هنگام خطاب کردنِ پدران خود به کار می برند؛ نیز لفظی محترمانه در خطاب به خاخام۲ها. در کلیساهای سریانی۳، قبطی۴ و حبشی۵، به اسقف۶ ها نیز اَبّا گفته می شود.

مترادف ها

abba (اسم)
پدر، ابا

فارسی به عربی

رفض

پیشنهاد کاربران

واژه ابا
معادل ابجد 4
تعداد حروف 3
تلفظ 'abā
نقش دستوری اسم
ترکیب ( حرف اضافه ) [پهلوی: apāk] [قدیمی]
مختصات ( اِ ) [ ع . ]
آواشناسی 'ebA
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
واژگان مترادف و متضاد
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
لغت نامه دهخدا
ابا در پهلوی جزو کلمه بوده است چه اصل آن اباک است و فردوسی تا حافظ کلمه ابا و اَبَر و گوئیا و گفتا و پنداریا رابسیار بکار برده اند و اگر این شعراء پاکیزه سخن نباشند شاعر پاکیزه سخن در پارسی نیست.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
منبع عکس فرهنگ فارسی عمید

ابا
آش
از این حریف گلوپر حذر گزید حذر
وزین ابای گلوگیر ابا نمود ابا
خاقانی
آبا/آباء: ۱. نیاکان ۲. پدران
بله ماهم هزاره های کابل هستیم به مادر میگیم آبه یا همان آبا اصالت ترک داریم که طبق تحقیقات ما اصالت ترک داریم که ریشه در آذربایجان داریم
ابا=آش
ابا و حلوا در ظروف حجازی است.
مقامات حمیدی
چیچه در مناطقی از قره داغ به مادر بزرگ چیچه نیز گفته میشود که یک کلمه اصیل و بسیار زیباست
دربرخی اشعارفارسی، اَبا را نوعی آش می دانند
آبا در معنای مادر از عربیست
دیوان لغات ترک آین کلمه را از قبیله یمنی که به ترکستان مهاجرت کرده اند میداند
یک مثال بزنم. معمول است که تقریبا معنی خودداری، یا ترس را میدهد. مثلا: علی از گفتن فلان حرف در میان مردم، اصلا ابایی ندارد. ویا: فلانی از هیچ کاری ابایی ( ترسی، احتیاطی ) ندارد.
نپذیرفتن
اِبا ( عربی ) = خودداری، امتناع ( مانع شدن )
برای یادسپاری نحوه نوشتاری و معنی بیاییم با کلمه بازی کنیم بطور مثال:
حرف اضافه ( با ) در کلمه ی ( ابا ) می خواهد به راه راست برود اما متاسفانه یا احتمالا الف اول کلمه ی ابا از رفتن ( ( با ) ) به سمت راست خودداری می کند. اما چرایی آمدن کلمه ی ( اِحتمالا ) برای این است که یادمان باشد که اِبا درست است نه اَبا البته پُر واضح است که نباید اَبا باشد چون یاداور کلمه ی عبا می شود و زشته. یا البته اَبا در زبان پهلوی یا همان زبان پارت ها یا پارس ها معنای حرف اضافه ی ( با ) داشته است و فردوسی از ان در شعرهایش استفاده کرده است یا برای یادگیری بهتر، این جملات را در نظر بگیرید که هرکس عبا دارد باید از خیلی کارها اِبا کند. ( تفاوت عبا با ابا یکی در داشتن عین و الف و دیگری فتحه و کسره است ) . یا جوانان باید درباره آبای ( پدران ) خود از بسیاری از کارها ابا کنند.
...
[مشاهده متن کامل]

در ضمن اِباحت ( عربی ) یا اباحه از خانواده ی مباح به معنای روا شمردن است و اباحی گری به معنای پای بند نبودن به ارزش های دینی و بی تفاوتی به تعالیم دینی است. این پدیده موجب می گردد تا آدمی وظایفی را که در برابر خود و خداوند دارد، ادا نکند و حرام را مباح شمارد و راه بی قیدی در پیش گیرد.

اِبا در استان فارس به معنای ترس یا تعارف هم به کار می رود. مانند:
اِبایی از گفتن حرف هایم نداشتم.
به معنای:
بی تعارف حرف زدم.
در فلسفه و منطق به معنی امتناع
مادریامادربزرگ درزبان ترکی تبریز
آبا در گویش بختیاری و مردم محلی الیگودرز به پدربزرگ یا جد گفته میگفته میشود ،
به نشانه احترام و بزرگی به پدربزرگ گفته میشود
اِبا: آش
" اگر همه روز در چهار خانه ی عناصر اِبای آرزوهای آن سازند، خورد و سیری نداند "
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۳٠. )
این کلمه در لهجه های ترکمنی به معانی: ۱. پدر بزرگ ۲. عمو بکار میرود. در زبانمحاوره ای ترکمن کلمات: قاقا، آتا و اخیرا دأده جای آنرا گرفته است. اما آنچه در ترکی آذربایجانی:۱. مادر، مادر بزگ ۲. خواهر بزرگ
...
[مشاهده متن کامل]
معنی دارد در زبان ترکمنی به صورت آپا درآمده است. به عبارتی کلمات آبا و آپا از هم جدا شده اند و زبان شناسان احتمال می دهند که هریک از به دوره پدرسالاری یا مادرسالاری مربوط می شود.

ابا: در پهلوی اباگ abāg ، ریخت کهنتر " با" در پارسی است و ویژگی سبکی .
( ( یکی لشگری خواهم انگیختن
ابا دیو مردم برآمیختن ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 302. )

پرهیز، پروا
در شمال کابل مردم جد خود را "اَبا" میگویند
مادربزرگ
"آبا" در زبان ترکی یعنی
"مادر"
این اصطلاح در میان ترک های آذربایجانی در قدیم بیشتر رواج داشت اما امروزه کاربردش کمتر شده اما هنوز از زبان ترکان تبریز، اردبیل، همدان و. . . شنیده می شود.
ترک ها به مادر، علی الخصوص مادربزرگ "آبا"
...
[مشاهده متن کامل]

میگویند.
آنا/آبا/ننه:در زبان ترکی به مادران اطلاق می شود. البته جدیدا تحت تأثیر زبان فارسی"مامان" هم می گویند.
"بویوک ننه" / "خن نه" یا
"خان نا" ( مخفف خانم ننه ) ویا "خان ننه" :در زبان ترکی به مادر بزرگ اطلاق می شود.
این واژه ها در میان اشعار شاعران آذربایجان نیز دیده می شود.
مثال:
شعر "خان ننه" از استاد شهریار:
خان ننه هایاندا قالدون. . .
ویا شعر "آباجان" از تالیا:
آباجان نه تز یتیشدی بیزه آیرولوق زمانی/نجه بیزدن آلدی بیردن سنی بو دیار فانی. . .
موفق باشید.

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس