اب گرفتن


معنی انگلیسی:
sluice, press, water, ship

فرهنگ فارسی

( آب گرفتن ) ( مصدر ) عصاره گرفتن استخراج شیر. میوه .

فرهنگ معین

( آب گرفتن ) (گِ رِ تَ ) ۱ - (مص م . ) عصاره گرفتن ، استخراج شیرة میوه . ۲ - (مص ل . ) به آبرو و اعتبار رسیدن .

پیشنهاد کاربران

آب گرفتن ؛ غرق شدن.
- || در آب فرورفتن
جزیره ای که مکان تو بود آب گرفت.
- || تصاحب آب برای کشت. روانه کردن آب بسوی کشت : آبها در این ماه [ در ماه آبان ] زیادت گردد و مردمان آب گیرند از بهر کشت. ( نوروزنامه ) .
آبگیریدن چیزی/از چیزی.

بپرس