اب نکشیده
/~AbnakeSide/
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
اصطلاحات و ضرب المثل ها
فحش / ناسزا / متلک / مَثَل /... رکیک، اهانت آمیز، نامتعارف
مثال:
- سورچی چند فحش آب نکشیده به زبان ترکی و روسی داد، صدای شلاقش بلند شد.
( علویه خانم – صادق هدایت )
- همیشه چندتا متلک آب نکشیده توی چنته داشت و نثار هرکسی می کرد که سر راهش قرار می گرفت.
پیشنهاد کاربران
آب نکشیده: زشت، بد، نامفهوم، کنایه از خشن و رکیک و اهانت آمیز.