آب شرم ؛ عرق خجلت :
دهر شکست پشت من نیست به رویش آب شرم
ور نه چنین نداشتی مدح سرای شاه را.
خاقانی.
گوهرشکن کسی و گرت آب شرم بود
زآن گوهرین دو آتش گویا چه خواستی ؟
خاقانی.
- || کنایه از اشکی که سبب شرمساری از دیده چکد :
... [مشاهده متن کامل]
گیرم نه ای چون آب نرم ، آتش مباش از جوش گرم
آهسته باش ای آب شرم ، از چشم رعنا ریخته.
خاقانی.
دهر شکست پشت من نیست به رویش آب شرم
ور نه چنین نداشتی مدح سرای شاه را.
خاقانی.
گوهرشکن کسی و گرت آب شرم بود
زآن گوهرین دو آتش گویا چه خواستی ؟
خاقانی.
- || کنایه از اشکی که سبب شرمساری از دیده چکد :
... [مشاهده متن کامل]
گیرم نه ای چون آب نرم ، آتش مباش از جوش گرم
آهسته باش ای آب شرم ، از چشم رعنا ریخته.
خاقانی.