( آب رفته به جوی آمدن ) معنی اصطلاح -> آبِ رفته به جوی [ باز ] آمدنبازسازی شدن وضع خوب / خوشایند گذشتهمثال: طرب نوجوان ز پیر مجوی که دگر ناید آب رفته به جوی ( سعدی )