اب رخ
فرهنگ اسم ها
معنی: زیبا، لطیف، روشن، کسی که چهره ای مانند آب دارد
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم دختر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
آب رخ زآب پشت بگریزد
کآب پشت آب رویها ریزد.
سنائی.
در جستن نان آب رخ خویش مریزیددر نار مسوزید روان از پی نان را.
سنائی.
خاقانیا ز نان طلبی آب رخ مریزکآن حرص کآب رخ برد آهنگ جان کند.
خاقانی.
- آب رخ بردن کسی را ؛ آبرو ریختن او را.، ابرخ. [ اَ رَ ] ( ع ص ) مردی که پشتش دررفته و سینه اش بیرون آمده باشد. مؤنث : بَرْخاء.فرهنگ فارسی
اعتبار جاه آبرو
پیشنهاد کاربران
آبرو، عزت، اعتبار، ارزش، منزلت ، جاه
تا چه دیدست ز من دیده که هر دم گوید
کاین همه آب رخ از رهگذر ماست تو را
تا چه دیدست ز من دیده که هر دم گوید
کاین همه آب رخ از رهگذر ماست تو را
آب خودش رخ بوده است یعنی خود آب اعتبار دارد
پس میتوان خود آب را بطور جداگانه و مجزا معامله کرد و جدای از زمین فروخت
پس میتوان خود آب را بطور جداگانه و مجزا معامله کرد و جدای از زمین فروخت