دیو هگرز آبروی من نبرد زآنک
روی بدو دارد آبداده سنانم.
ناصرخسرو.
پر آب داده حسامم به دست نصرت توترا چه حاجت باشدبه آبداده حسام ؟
مسعودسعد.
عدل را نوربخش ْ خورشیدی ملک را آبداده پولادی.
مسعودسعد.
خنجر آبداده را ماندآن دل بادطبع آهن باس.
مسعودسعد.
موی چون تاب خورده زوبینی است مژه چون آبداده پیکانیست.
مسعودسعد.