اب خنک یا اب خنک خوردن
اصطلاحات و ضرب المثل ها
1- در گوشه ی دنجی آرام لمیدن
2- زندانی بودن؛ در زندان به سر بردن
مثال:
1- همین که تقّی به توقّی خورد، همه شون رفتن اروپا و از اون موقع تا حالا دارن اونجا آب خنک می خورن.
2- پسرجون، دست از این کارها بردار، اگه گیر بیفتی، باید پنج شیش سال آب خنک بخوری.
توضیح:
تفسیر زیر درباره ی معنی دوم این اصط. گفته شده است:
در زمان قدیم که یخچالی وجود نداشت، خنک ترین آب در تهران آب قناتی بود که مظهر آن درمحل قصر قدیمی قاجار وجود داشت. در دوران رضاشاه زندان قصر را در آن مکان ساختند. پس از آن، هرکس به زندان می افتاد، می گفتند: رفته است آب خنک بخورد.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید