اب به دهان امدن کسی را

پیشنهاد کاربران

آب به ( در، اندر ) دهان آمدن کسی را، و آب به ( در، اندر ) دهان آوردن ؛ شائق شدن او. مشتاق کردن او :
شیر گردون بیشه گر بر مرغزارت بگذرد
از صفای شیر حوضت آبش آید در دهان.
سلمان ساوجی.

بپرس