اب دهان، کشتی حامل بردگان، برده فروش، تاجر برده، اب افتادن دهان
اب افتادن دهان
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
- آب افتادن دهان ؛ آب راندن آن از خوردن چیزی ترش و جز آن و مجازاً سخت شیفته چیزی شدن.
آب راندن دهان از خوردن ترشی ؛ آب افتادن آن. ( یادداشت مؤلف ) .