اب از اب تکان نخوردن یا نجنبیدن
اصطلاحات و ضرب المثل ها
برقرار بودن آرامش و سکون
مثال:
خیال کرد محشر کبرا شده، ولی آب از آب نجنبیده بود.
پیشنهاد کاربران
از آب تکان خوردن نخوردن: کنایه از آرامش کامل برقرار بودن، رخ ندادن آشوبی که احتمال وقوع آن در میان بوده باشد. ( فلانی تخم سیاست است چنان به وضعیت لرستان تمشیت می دهد که آب از آب تکان نخورد ) ( حاجی آقا ۳۳ )
( نجفی، ابوالحسن، فرهنگ فارسی عامیانه )
( نجفی، ابوالحسن، فرهنگ فارسی عامیانه )
آب از آب تکان نخوردن:[ مجازی] حادثه ای روی ندادن ( یک سال تمام مدرسه را اداره کرد و آب از آب تکان نخورد. )
( صدری افشار، غلامحسین، فرهنگ فارسی معاصر )
( صدری افشار، غلامحسین، فرهنگ فارسی معاصر )