they

/ˈðeɪ//ðeɪ/

معنی: خودشان، آنها، ایشان، انها، انان، خودشانرا
معانی دیگر: (جمع ضمیرهای: he و she و it) آنها، آنان، (عامیانه - به جای he و she) او، مردم

بررسی کلمه

ضمیر ( pronoun )
(1) تعریف: those people or things being pointed to.

- What are they doing here?
[ترجمه محسن شکیبا ] آنها اینجا چه کار می کنند؟
|
[ترجمه امیر مهدی] شما و انها
|
[ترجمه مجتبی] اونا اینجا چیکار میکنن؟
|
[ترجمه به تو چه] کیف مدرسه ای
|
[ترجمه نوموخام بگم] انها اینجا چه کار میکنند
|
[ترجمه عصلا نمیخام بگم] آنها اینجا چیکار میکنند؟
|
[ترجمه محمد] آن ها اینجا مشغول چه کاری هستند
|
[ترجمه مهدی] آنها اینجا چه کار می کنند
|
[ترجمه گوگل] آن ها این جا چه کار میکنند؟
[ترجمه ترگمان] اونا اینجا چیکار میکنن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the people, things, or animals already mentioned.

- Look at your parents! They are actually dancing together!
[ترجمه گوگل] به پدر و مادرت نگاه کن! آنها در واقع با هم می رقصند!
[ترجمه ترگمان] به پدر و مادرت نگاه کن! ! اونا واقعا با هم میرقصن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The dogs? They are in the kennel.
[ترجمه گوگل] سگ ها؟ آنها در لانه هستند
[ترجمه ترگمان] سگ ها؟ توی the
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: many people or society in general.

- They said it couldn't be done.
[ترجمه گوگل] گفتند این کار نمی شود
[ترجمه ترگمان] آن ها گفتند که این کار نمی تواند انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- They say that time heals all wounds; I hope it's true.
[ترجمه گوگل] می گویند زمان همه زخم ها را التیام می بخشد امیدوارم درست باشه
[ترجمه ترگمان] می گویند زمان همه زخم ها را شفا می دهد، امیدوارم این حقیقت داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: some unspecified people.

- They tell me you're quitting.
[ترجمه گوگل] به من می گویند استعفا می دهی
[ترجمه ترگمان] به من می گن که تو استعفا می دی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(5) تعریف: (informal) used to mean "that person," especially when the gender of the referred to person is not known or is unimportant.

- Somebody called for you, but they didn't give their name.
[ترجمه گوگل] یک نفر برای شما تماس گرفت، اما آنها نام خود را ندادند
[ترجمه ترگمان] یه نفر بهت زنگ زد، اما اسمشون رو نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I spoke to someone at the restaurant, and they said they found my wallet.
[ترجمه گوگل] با یکی در رستوران صحبت کردم و آنها گفتند کیف پولم را پیدا کردند
[ترجمه ترگمان] من با یه نفر تو رستوران حرف زدم و اونا گفتن کیف پولم رو پیدا کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. they (it) didn't cost much
زیاد تمام نشد.

2. they abandoned their attempt to escape
از کوشش برای فرار دست کشیدند.

3. they abolished slavery
آنان بردگی را ملغی کردند.

4. they accepted her as colleague
آنان او را به عنوان همکار قبول کردند.

5. they acclaimed him president
با درود و شادباش رییس جمهوری او را اعلام کردند.

6. they accomplished great things
کارهای بزرگی را انجام دادند.

7. they accredited prophets with healing power
نیروی شفا بخشی را به پیغمبران نسبت می دادند.

8. they accumulated a large debt
آنها قرض زیاد بالا آوردند.

9. they accused her of laziness
به او تهمت تنبلی زدند.

10. they accused him of dishonesty
او را به نادرستی متهم کردند.

11. they accused him of using improper language
او را به استعمال کلمات ناسزا متهم کردند.

12. they acted in collusion to control the prices
آنها برای کنترل قیمت ها با هم تبانی می کردند.

13. they added sugar to the medicine to counteract its bitterness
به دارو شکر زدند تا تلخی آن را خنثی کنند.

14. they admired the virile young wrestler
آنها آن کشتی گیر جوان و نیرومند را مورد تحسین قرار دادند.

15. they advertise in order to lure customers
برای جلب مشتری آگهی می دهند.

16. they affiliated themselves with leftist groups
آنان خود را به دستجات چپ گرای وابسته کردند.

17. they affirmed a policy of religious toleration
آنها بر سیاست آزادی مذهبی تاکید می کردند.

18. they agitated for prison reforms
آنها در راه اصلاحات زندان تلاش می کردند.

19. they agreed on a rotation of chairmanship
آنها توافق کردند که ریاست نوبتی باشد.

20. they agreed on the broad outlines of the matters related to the contract
آنان درباره ی رئوس مطالب کلی وابسته به قرارداد توافق کردند.

21. they agreed on their project and drank to it
آنان در مورد طرح خود توافق کردند و به افتخار آن مشروب خوردند.

22. they agreed to a unilateral withdrawal
آنان با عقب نشینی یک طرفه موافقت کردند.

23. they agreed to end their collaboration
آنان قرار گذاشتند که همکاری خود را خاتمه بدهند.

24. they agreed to extend reciprocal previleges to each other's citizens
آنان توافق کردند که به شهروندان یکدیگر امتیازات متقابل بدهند.

25. they agreed to freeze the production on nuclear bombs
آنان توافق کردند که تولید بمب های اتمی را متوقف کنند.

26. they agreed to lodge us for the night
آن ها پذیرفتند که برای آن شب به ما جا بدهند.

27. they aimed to exterminate the natives through killing and expulsion
آنها می خواستند با کشتار و اخراج بومیان،نسل آنان را براندازند.

28. they all agreed that he should be fired
همه یکدل بودند که او باید اخراج شود.

29. they all assented to the proposition
همه ی آنان به پیشنهاد نظر موافق دادند.

30. they all went to the picnic and i was left holding the baby
آنها همه به پیک نیک رفتند و همه ی کارها را به عهده ی من گذاشتند.

31. they allowed the import of an additional 50 million tons of rice
آنان وارد کردن 50 میلیون تن برنج اضافی را مجاز دانستند.

32. they also consider earthquakes a form of judgement
آنان زلزله را هم مشیت الهی می دانند.

33. they also slaughtered civilians
آنان غیر نظامیان را هم قتل عام کردند.

34. they always like to come here of an evening
آنها همیشه دوست دارند سر شب اینجا بیایند.

35. they always travel separately
آنها همیشه جدا از هم مسافرت می کنند.

36. they ambushed us
آنها از کمینگاه به ما حمله کردند.

37. they amused the guests with song and dance
مهمانان را با رقص و آواز سرگرم کردند.

38. they announced the find of an important manuscript
یافتن نسخه ی خطی مهمی را اعلام کردند.

39. they are
هستند

40. they are adding a room to the building
آنها دارند یک اتاق به ساختمان اضافه می کنند.

41. they are against the retention of our nuclear power plants
آنان مخالف نگهداری نیروگاه های اتمی ما هستند.

42. they are all in the same class
آنها همه در یک کلاس هستند.

43. they are always at odds with each other over money
آنها همیشه سر پول با هم ناسازگاری دارند.

44. they are armed only with their faith
یگانه سلاح آنها ایمانشان است.

45. they are basically the same
آنان اصولا مشابه هستند.

46. they are being denied the opportunity to grow as normal children
به آنها این فرصت داده نمی شود که مثل بچه های دیگر از رشد طبیعی برخوردار باشند.

47. they are being watched by the police
پلیس آنها را تحت نظر دارد.

48. they are better fed and better clothed than ever before
آنان از همیشه بهتر خوراک می خورند و لباس می پوشند.

49. they are billed to appear on the stage together
قرار است با هم بر صحنه ظاهر شوند.

50. they are both dead
هر دوی آنها مرده اند.

51. they are both in love with the same girl
هر دو عاشق یک دختر هستند.

52. they are both the same to me
هر دو برایم یکسان هستند.

53. they are breeding a new kind of honey bee
آنها دارند نوع جدیدی زنبور عسل به وجود می آورند.

54. they are bringing extra land under cultivation
دارند زمین های بیشتری را زیر کشت می برند.

55. they are broadening the road
دارند جاده را عریض می کنند.

56. they are building another chemical plant
دارند کارخانه شیمیایی دیگری می سازند.

57. they are campaigning for political reform
آنان در راه اصلاحات سیاسی مبارزه می کنند.

58. they are cataloging all the paintings in this museum
دارند فهرست نامه ای از کلیه ی نقاشی های این موزه تهیه می کنند.

59. they are designing a new engine
آنها مشغول طراحی موتور جدیدی هستند.

60. they are disrespecting the law by violating it
آنان با نقض قانون به آن بی احترامی می کنند.

61. they are drinking themselves to death
آنها با مشروب خواری خود را به کام مرگ می کشانند.

62. they are duty-bound to help their fellow tribe members
آنان موظف اند که به هم قبیله های خود کمک کنند.

63. they are engaged
آنها نامزد شده اند.

64. they are equally powerful
آنان به یک اندازه نیرومند هستند.

65. they are given heavy doses of propaganda
مقادیر زیادی تبلیغات به خورد آنها می دهند.

66. they are going to asphalt this street
این خیابان را آسفالت خواهند کرد.

67. they are going to extend the airport's runways
خیال دارند باندهای فرودگاه را طولانی تر کنند.

68. they are gone at last-and good riddance too
خدا را شکر که بالاخره رفتند.

69. they are gone for good
برای همیشه رفته اند.

70. they are gradually feeling the pinch of economic competition
کم کم دارند فشار رقابت اقتصادی را احساس می کنند.

مترادف ها

خودشان (ضمير)
their, themselves, they

آنها (ضمير)
they

ایشان (ضمير)
they

انها (ضمير)
those, they

انان (ضمير)
those, they

خودشانرا (ضمير)
they

انگلیسی به انگلیسی

• 3rd person plural pronoun used to replace names of people or things
you use they to refer to people or things that have just been mentioned or whose identity is known. they is used as the subject of a verb.
you also use they to refer to people in general, or to a group of people whose identity is not actually stated. they is used as the subject of a verb.
you can use they instead of `he' or `she' to refer to a person whose sex is not known or not stated. some people consider this use to be incorrect. they is used as the subject of a verb.
ymca, international organization promoting physical and mental welfare (originally for young christian men)

پیشنهاد کاربران

They مفرد ( به انگلیسی: Singular they ) کاربرد ضمیر they به عنوان یک ضمیر مفرد و بی جنسیت، در زبان انگلیسی است.
they
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/They_(مفرد)
آن ها
مثال: They are going on vacation next week.
آن ها هفته آینده در تعطیلات هستند.
برابرِ این واژه - وِی - می باشدزیرا زبان انگلیش وفارسی هم ریشه اند و واژگانشان همانندی دارند.
معنی وِی در پایین آمده است:
they = اینها ، این
ضمیر they به معنای آنها
ضمیر they در فارسی به معنای آنها است. از این ضمیر برای اشاره به سوم شخص در ساختار جمع و برای انسان ها، حیوانات و هر چیز دیگر که قبلا به آن اشاره شده و یا به راحتی قابل تشخیص باشد، استفاده می شود. البته گاهی به مردم بصورت کلی نیز اشاره دارد. مثال:
...
[مشاهده متن کامل]

. they missed their bus and walked to school ( آنها از اتوبوسشان جا ماندند و پیاده به مدرسه رفتند. )
- گاهی این ضمیر به افراد، گروه یا سازمان خاصی اشاره می کند. مثال:
. they sell all different kinds of candles ( آنها همه جور شمع می فروشند. )
- گاهی اوقات برای بیان عقیده، افکار و نظرات افراد از این ضمیر استفاده می شود. مثال:
. they say she is very beautiful ( آنها میگویند که او بسیار زیباست. )
- این ضمیر در مواردی به معنای he or she یا او نیز است. البته وقتیکه جنسیت آن فرد مشخص نباشد. مثال:
. if anyone arrives late they'll have to wait outside ( اگر کسی دیر برسد، او [آن] باید بیرون صبر کند. )
منبع: سایت بیاموز

برابرِ این واژه - وِی - می باشدزیرا زبان انگلیش وفارسی هم ریشه اند و واژگانشان همانندی دارند.
این ها، اینان

بپرس