np


(شیمی) نشان neptunium، مخفف: دفتر اسناد رسمی

بررسی کلمه

اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: symbol of the chemical element neptunium.

جمله های نمونه

1. Play np,it's your turn!
[ترجمه ha ha ha;)] np را بازی کن! نوبت توست!
|
[ترجمه گوگل]بازی np، نوبت شماست!
[ترجمه ترگمان]بزن به چاک، نوبت توست!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She's always playing np to the boss.
[ترجمه گوگل]او همیشه با رئیس np بازی می کند
[ترجمه ترگمان]او همیشه با رئیس بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Syntactic stuctures mainly include NP + Aux . V + VP, NP + Neg + Aux. V + VP and NP + Aux.
[ترجمه گوگل]ساختارهای نحوی عمدتاً شامل NP + Aux هستند V + VP، NP + Neg + Aux V + VP و NP + Aux
[ترجمه ترگمان]Syntactic stuctures عمدتا شامل NP + Aux هستند V + VP، NP + neg + Aux V + VP و NP + Aux
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. That is to say, sentences are organized by grouping together words of the same syntactic category, such as noun phrase(NP) or verb phrase(VP).
[ترجمه گوگل]به این معنا که جملات با گروه بندی کلماتی از یک دسته نحوی، مانند عبارت اسمی (NP) یا عبارت فعل (VP) سازماندهی می شوند
[ترجمه ترگمان]یعنی جملات با گروه بندی کلمات یک مقوله معنایی، مانند عبارت اسمی (NP)یا عبارت فعل (VP سازماندهی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Similar to the vertebrates, NP has estrogenic effects on Eriocheir sinensis.
[ترجمه گوگل]مشابه مهره داران، NP دارای اثرات استروژنی بر Eriocheir sinensis است
[ترجمه ترگمان]مشابه مهره داران، NP دارای اثرات estrogenic بر Eriocheir sinensis است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. High concentrations of NP, by reducing hemocyte to effect. the immune function of Eriocheir sinensis.
[ترجمه گوگل]غلظت بالای NP، با کاهش اثر هموسیت عملکرد ایمنی Eriocheir sinensis
[ترجمه ترگمان]غلظت زیاد NP، با کاهش hemocyte به اثر وظیفه ایمنی of sinensis است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In order to detect MP, NP and their gene fragments distribution and location of HFRS structural proteins in gamasid mite, immunological histochemistry and RT-PCR were applied.
[ترجمه گوگل]به منظور تشخیص MP، NP و توزیع قطعات ژنی آنها و محل پروتئین‌های ساختاری HFRS در کنه گاماسید، از هیستوشیمی ایمونولوژیک و RT-PCR استفاده شد
[ترجمه ترگمان]به منظور تشخیص MP، NP و قطعه های ژن آن ها و مکان پروتیین های ساختمانی HFRS در mite gamasid، histochemistry immunological و RT - PCR بکار گرفته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Secondly, The optimal receiver in channel is a NP complexity problem in synchronous and asynchronous transmission.
[ترجمه گوگل]ثانیا، گیرنده بهینه در کانال یک مشکل پیچیدگی NP در انتقال همزمان و ناهمزمان است
[ترجمه ترگمان]دوم، گیرنده بهینه در کانال یک مساله پیچیدگی NP در انتقال همزمان و همزمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Knapsack problem is a typical NP complete problem.
[ترجمه گوگل]مشکل کوله پشتی یک مشکل معمولی NP کامل است
[ترجمه ترگمان]مساله Knapsack یک مساله ان پی کامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Because graph coloring problem belongs to NP complete problems, it can not get the optimal solution in polynomial time.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که مسئله رنگ آمیزی نمودار متعلق به مسائل NP کامل است، نمی تواند جواب بهینه را در زمان چند جمله ای بدست آورد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که مساله رنگ آمیزی گراف به مسایل NP کامل تعلق دارد، نمی تواند راه حل بهینه را در زمان چندجمله ای بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It causes the parser to parse an NP.
[ترجمه گوگل]باعث می شود تجزیه کننده یک NP را تجزیه کند
[ترجمه ترگمان]این کار باعث می شود که تجزیه گر یک NP را تجزیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Weapon-Target Assignment problem (WTA) is NP hard. Classical methods for solving such problems are based on graph search approaches and usually result in exponential computational complexities.
[ترجمه گوگل]مشکل تخصیص سلاح به هدف (WTA) NP سخت است روش‌های کلاسیک برای حل چنین مسائلی مبتنی بر رویکردهای جستجوی نمودار هستند و معمولاً منجر به پیچیدگی‌های محاسباتی نمایی می‌شوند
[ترجمه ترگمان]مشکل تخصیص هدف سلاح (WTA)NP سخت است روش های کلاسیک برای حل این مشکلات براساس روش های جستجوی گراف هستند و معمولا منجر به پیچیدگی های محاسباتی نمایی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Let's assume that proportions of full NP to pronominal subjects stays constant throughout development.
[ترجمه گوگل]بیایید فرض کنیم که نسبت NP کامل به موضوعات ضمیری در طول توسعه ثابت بماند
[ترجمه ترگمان]فرض کنیم که نسبت های NP کامل به موضوعات pronominal در طول توسعه ثابت باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Biomolecular computing has been successfully applied in computing NP complete problems such as Hamiltonion path problem, maximal clique problem and SAT problems in Boolean calculation, etc.
[ترجمه گوگل]محاسبات زیست مولکولی با موفقیت در محاسبه مسایل کامل NP مانند مسئله مسیر همیلتونیون، مشکل دسته حداکثر و مسائل SAT در محاسبات بولی و غیره استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]محاسبه Biomolecular به طور موفق در محاسبه مسایل NP موسوم به مساله مسیر Hamiltonion، مشکل باند maximal و مشکلات SAT در محاسبه بولی و غیره به کار گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Network Processor (NP) is designed for optimizing packet processing which combines programmability of CPU and high performance of ASIC.
[ترجمه گوگل]پردازنده شبکه (NP) برای بهینه سازی پردازش بسته طراحی شده است که قابلیت برنامه ریزی CPU و عملکرد بالای ASIC را ترکیب می کند
[ترجمه ترگمان]پردازنده شبکه (NP)برای بهینه سازی پردازش بسته طراحی شده است که programmability CPU و عملکرد بالای ASIC را ترکیب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

کلمات اختصاری

عبارت کامل: No Problem
موضوع: عمومی
np مخفف کلمه ی No Problem میباشد که به معنای \"مهم نبودن\" است.

تخصصی

[شیمی] نپتونیم - عنصر شیمیایی سیمین فام و تابشگر که جزو سرى اکتینیدها بوده و از اورانیم گرفته می شود
[برق و الکترونیک] neper-نپر واحدی که نسبت مقادیر دو ولتاژ دو جریان یا دو توان را به صورت لگاریتمی بیان می کند . عدد نپرها لگحاریتم طبیعی ریشه دوم نسبت دو مقدار در حال مقایست است . مبنای نپر 2/71828 است در حالی که مبنای لگاریتم رایج در دسیبل 10 است یک نپر برابر با 8/686db است .

انگلیسی به انگلیسی

• don't worry about it, it's no big deal (internet slang)

پیشنهاد کاربران

NP
NP stands for Nurse Practitioner, which is a healthcare professional who provides primary and specialized care to patients. NPs have advanced education and training beyond that of a registered nurse, allowing them to diagnose and treat a wide range of medical conditions.
...
[مشاهده متن کامل]

NP مخفف Nurse Practitioner، یک متخصص مراقبت های بهداشتی که مراقبت های اولیه و تخصصی را به بیماران ارائه می دهد.
NP ها آموزش و مهارت های پیشرفته ای فراتر از یک پرستار ثبت شده دارند که به آنها امکان تشخیص و درمان طیف گسترده ای از شرایط پزشکی را می دهد.
مثال؛
I’m seeing my NP for my annual physical.
In a healthcare team, a doctor might say, “The NP will handle the patient’s follow - up care. ”
When discussing the role of NPs, someone might say, “NPs play a crucial role in expanding access to healthcare. ”

NP
مثال؛
“NP, happy to help!”
When someone apologizes for a small mistake, you can reply with “NP” to let them know it’s not a problem.
A person might say “NP” when someone thanks them for a favor they did.
Np مخفف No problem به معنی �قابلی نداشت� که در چت استفاده می شود.
اگه در رفرنس با n. p. برخورد کردید، به معنی بدون نام ناشر ( no publisher ) هست یعنی ناشر این منبع مشخص نیست. این عنوان در مقالات فارسی به صورت ( بینا ) نوشته میشه
مخفف No problem
از American English file 2
اگه دوست داشتید لایک کنید 🌌💎
np میتونه مخفف خیلی از کلمات باشه ولی بهتره که تو جمله معنیش کنیم
No problem
وقتی به یکی بگی welcome یا wb و اون بگه TY تو میگی NP و در کل همینجوریه، یکم مسخره اس ولی خودم دیدم که اینو میگن . . .
Nice picture �تصویر زیبا
Np= noun phrase
هیچ کدوم اینا تو مبانی زبانشناسی و دروس تخصصی به درد نمیخوره np ینی اسم شخص یا حیوان یا اشیا
مشکلی نیست مخفف no problem
( زبان شناسی ) گروه اسمی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس